صفحه ٨٩

اكنون غرب از نظر تاريخى در چه وضعى است و به كجا مى رود. با اندكى تأمل بر روى غرب متوجه شويم رؤيايى كه غرب در قرن هجدهم در خود مى پروراند امروز به پايان رسيده است و همه چيز، ما را دعوت مى كند كه بايد از غرب عبور كرد وگرنه از گردونه ى تاريخ بيرون مى افتيم. در اين رابطه كافى است كمى به آينده تاريخ بينديشيم. البته نبايد گفت ما به آينده چه كار داريم، زيرا درست زندگى كردنِ امروزِ ما در گرو توجه به آينده اى مى باشد كه واقعى و سعادت بخش باشد. درست است كه عبور از غرب ما را با انبوه سؤالات روبه رو مى كند، ولى عنايت داشته باشيد اگر به جاى عقب نشينى در مقابل سؤالاتِ پيش آمده بتوانيم جواب مناسبى به آن ها بدهيم توانسته ايم عبور تاريخى بزرگى را رقم بزنيم و از اين طريق دريچه هاى هدايت به سوى آينده اى نورانى و معنوى را بگشاييم. با بررسى عميق روى اين مسئله مى توان به بينش و نگرشى هدايت گرانه دست يافت، البته اين امر نياز به فكر و حوصله بسيار دارد. زيرا هدايت و بينش، غير از اطلاع و دانش است و براى به دست آوردن بينشى برتر از حرف هاى عادى زمانه، بايد حوصله و تدبر زيادى را به صحنه آورد.

تفاوت منظر تمدن مادى و تمدن معنوى 
وقتى بر اساس استدلال هاى محكم اثبات شده كه ذات و جوهر عالم ماده عين كثرت و حركت است، مسلّم خواهد بود مردمى كه به اين عالم نزديك شوند و مقصد و مطلوب خود را عالم ماده قرار دهند، از عالم ثبات و بقاء كه مربوط به عالم غيب است چيزى نمى شناسند، و عملًا خود