صفحه ٢٤٩

بنده اين است كه چرا براى ارزيابى امور، نمودارها نقش اصلى را دارند، به طورى كه تصور كنيم امورِ واقعى تنها همان هايى است كه نمودارها از آن ها خبر مى دهند. مى خواهم عرض كنم عزيزان متوجه باشند، چون قلمرو امور بشرى هر لحظه محدود و محدودتر شود، امورى كه كمّيت پذير نيستند و به نمودار در نمى آيند به عنوان «امور غير واقعى» طرد مى شوند، نمونه اش آن است كه عموماً در زندگى مدرن، انسان ها لفظ «واقعى» را مترادف «محسوس» به كار مى برند!

امور انسانى و عدم پذيرش ارزيابى كمّى 
وظيفه ى ما است كه به عالم و آدم از زاويه اى بالاتر از زاويه اى كه غرب نگاه مى كند، نگاه كنيم و لازم است نقش مهم و تأثيرگذار امور معنوى را فراموش نكنيم و براى اهداف انسانى و ارزشيابى آن اهداف، ناتوانى نمودارها را بشناسيم و ملاك پيشرفت دستگاه ها را صرفاً براساس موضوعات كمّيت پذير، اندازه گيرى ننماييم.
در فرهنگ غرب كار به جايى رسيده است كه هرچه به صورت رقم و عددِ كمّى بيان نشود، ارزش علمى ندارد در حالى كه در اين نگاه بسيارى از حقايق زندگى بشر ناديده انگاشته مى شود و به جاى آن كه متوجه نقص ملاك هاى ارزش گذارى باشند، اظهار مى دارند امور معنوى ارزش تحقيق ندارند و در نتيجه علمى نيستند، و تنها چيزى فايده دارد كه علمى باشد. «1»