صفحه ١٢٩

تمدن را و ضعف هاى معرفتى آن را خوب بشناسيم، اولًا: عمرمان را به پاى اين تمدن از بين نمى بريم. ثانياً: چشم دلمان باز مى شود و اسرارى از دين و ديانت و ايمان و نبوت برايمان روشن مى شود، به طورى كه ماوراى ظاهرِ عالم، نقشِ حضورِ فعّالِ عواملِ معنوى در منظر ما ظاهر مى گردد، و نتيجه ى دومى كه با شناخت تمدن غربى حاصل مى شود، هديه بزرگى است. زيرا با توجه به حضور عوامل معنوى در عالم، جايگاه مسئله ى نبوت به خوبى روشن مى شود و اين كه چگونه بايد عمل كرد تا عوامل معنوى به مدد انسان ها آيند و موجب به ثمر رسيدن تلاش هاى آن ها شوند. تا چشم دل ما بر اين حقيقت بسته است چشم سرمان تماماً متوجه تمدن مادى حسى دنيايى است و در نتيجه آنچه را بايد بفهميم، نمى فهميم و چيزى را در زندگى به رسميت مى شناسيم كه ارزش به رسميت شناختن ندارد.
براى درك حقايق غيبى، حس جديدى فوق حواس ظاهرى نياز است و مسلم انسانى كه افق نگاه خود را در محدوده ى محسوسات متوقف كرده از طرح موضوعاتى كه مى خواهد او را از اين افق خارج كند، خسته مى شود ولى چاره ى كار نفى پيام انبياء نيست، چاره ى كار تغيير ساحت است تا به سرنوشتى كه هلاكت را به همراه مى آورد نزديك نشويم. آرى كمى شكيبايى نياز است.

تمدن غربى؛ متهم يا مدعى 
در جلسه گذشته سخن به اين جا رسيد كه تمدن غربى نه تنها غيردينى بلكه ضد دينى است و تلاش مى كند هر فكر قدسى را نفى كند و لذا با نفى تمدن غربى است كه حقايق قدسى و نور اسلام چهره ى خود را