صفحه ٢٩

بسم الله الرحمن الرحيم 

 جلسه اول، آثار كور دلى تمدن غربى 
 «افَلَمْ يسيرُوا فِي الارْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يعقِلُونَ بِها اوْ اذانٌ يسْمَعُونَ بِها فَانَّها لاتَعْمَي الابْصارُ وَلكِنْ تَعْمَي القُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُور» «1» آيا در زمين گردش نكرده اند تا دل هايى داشته باشند كه با آن بينديشند، يا گوش هايى كه با آن بشنوند؟ در حقيقت چشم ها كور نيست ليكن دل هايى كه در سينه هاست كور است.
اى پيامبر؛ آيا كسانى كه با انبياء و دين الهى مقابله مى كنند با يك سير تاريخى- جغرافيايى و با نگاهى عبرت انگيز، از طريق قلب و عقل، به جهان نظر كرده اند؟ اگر عبرت مى گرفتند، سنت نابودى ملت ها و تمدن ها را مى ديدند و علت نابودى و اضمحلال آن ها را درك مى نمودند و خودشان را از خطر اضمحلال نجات مى دادند، ولى اين ها عبرت نگرفتند چرا كه چشم قلبشان كور بود، هرچند چشم سرشان كور نبود.