صفحه ١٦٨

همان طور كه در ذهن مى توان نقش و نگار فرش را از خودِ فرش جدا نمود، ولى در خارج از ذهن، فرش همان نقش و نگارهاست و جدايى آن دو ممكن نيست. فرهنگ غربى نيز در عمل از تكنيك مخصوص به آن فرهنگ جداشدنى نيست، به خصوص كه ما با مردمى زندگى مى كنيم كه به طور كلّى نمى توانند با روحيه ى اشرافى كه دارند با غرب و تكنولوژى برخورد كنند، توجه داشته باشيد كه ما با نخبگان روبه رو نيستيم.

چه بايد كرد؟
لازمه ى اتخاذ موضع گيرى صحيح نسبت به غرب و تكنيك آن، شناخت شرايط تاريخى است كه در آن به سر مى بريم. بحث بر سر اين است كه ما در چه شرايط تاريخى هستيم؟ واقعيت اين است كه نه مى توان درهاى مملكت را به روى صنعت غرب بست، و نه مى توان چشم بسته تسليم آن شد و نسبت به روح فرهنگ ضد قدسى تكنيك غربى حساسيت نشان نداد. در اين حالت است كه اگر از صنعت غربى استفاده مى كنيم اين استفاده با دل خونى همراه است. اگر عميقاً نسبت به موضوع بينديشيم، استفاده از تكنيك غربى همچون نوشيدن كاسه زهرى است كه از نوشيدن آن چاره اى نيست. بايد متوجه باشيم با پذيرفتن اين صنعت جا براى ظهور بهترين صنعت و بالتبع بهترين تمدن كه به وسيله ى انبياء مدّ نظر بشر قرار گرفته است، تنگ مى شود. تا آن جا كه به جاى عبور از تمدن غربى، تمدن غربى ملاك ارزيابى همه ى تاريخ قرار مى گيرد، حتى سؤال مى كنند چرا در زمان پيامبر (ص) برق اختراع نشد؟ در نظر چنين بينشى امور تكنيكى موجودِ جهان از ضروريات حيات انسانى محسوب مى شود به طورى كه