صفحه ٢٢٥

سير از كمّيت به كيفيت و راه نجات 
موضوع ماشينيزم و إلْينِه شدن و خالى شدن از انسانيت چيزى است كه فرياد همه ى متفكران را در آورده و لذا به صورت هاى مختلف و به زبان هاى متفاوت مشكل را مطرح نموده اند، از آقاى فرانتس فانون بگير و كتاب دوزخيان زمين، تا آقاى چارلى چاپلين و فيلمِ عصر جديد، آنچه بايد دنبال شود نظر به راه كارى است كه بتوان از آن معضل خارج شد. به قول مولوى:

         آهِ زندانى اين دام بسى بشنيديم             حال مرغى كه رهيده است از اين دام بگو
             سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو             صفت راه مگو و ز سرانجام بگو

صدها دانشمند به اين تمدن انتقاد كرده اند اما بايد طرح و راه حلى براى رفع مشكل ارائه كرد كه بتواند جايگزين تمدن غربى شود و تبعات آن را نيز نداشته باشد، و بر همين اساس آيه ى 46 سوره حج را در اين جلسات مطرح مى كنيم، چون معتقديم پروردگار عالم راه خروج از هلاكت تمدن غربى را در اين آيه نشان داده است. مى فرمايد: دل بايد بيدار شود و به معنويت برسد تا راه كارهاى سالمى در مقابل بشر قرار گيرد. حال اگر باز تمدنى حسّى را به جاى تمدن حسّى غرب بگذاريم، از كثرتى دچار كثرت ديگرى مى شويم و مشكل همچنان باقى است و كوردلى ما را به سوى سعادت رهنمون نمى شود.
عرض شد انسانى كه در خدمت ماشين درآمده مجبور است روح انسانى خود را ناديده بگيرد و به صورت ماشين درآيد، زيرا براى ساختن اشيايى همانند و براى مصرف كسانى كه همگى همانند فرض شده اند، توليدات زنجيره اى نياز است و در اين راستا بايد هرگونه تفاوت كيفى