صفحه ٣٢٣

تا متوجه نباشيم بحرانى كه در عالم كنونى وجود دارد، بحران تفكر غربى است، نمى توان به سؤال شما درست جواب داد.
وقتى با تمام وجود متوجه شديم انسان مخلوق خداست و همه ى كمال خود را با بندگى او مى تواند به دست آورد، و راه و رسم اين بندگى را نيز خداوند از طريق ارسال رسولان به ما آموخته است، راه گشوده مى شود.

انقلاب اسلامى؛ راهِ برون رفت 
انقلاب اسلامى با چنين توجهى در اين دوران ظهور كرد، و بى شك اگر مبانى آن درست رعايت شود، مطمئن ترين راه جهت برون رفت از معضل دوران غرب زدگى خواهد بود. اگر عظمت و ارزش انقلاب اسلامى را در اين عصر، آن طور كه هست بيابيم و از آن منظر ماوراء تعريف غربى، خود را تعريف كنيم، غرب به كلّى فرو مى ريزد.
انسان در انقلاب اسلامى معناى لاهوتى دارد، در حالى كه در تمدن غربى معناى ناسوتى به خود گرفته. ارزش انقلاب اسلامى به توانايى آن است در احياى انسانيت از دست رفته.
تمدن غربى انسان را آن طور كه هست نمى شناسد، و از ابعاد بسيار متعالى آن غفلت كرده، اگر تعريف الهى انسان ظهور كرد و انسان خود را در آن تعريف بازشناسى نمود توسعه ى اقتصادى نيز معنى خود را مى يابد و آن بستر، بستر متعالى شدن انسان مى گردد. زيرا در آن فضا مقصد اصلى همه ى برنامه ها حفظ هويت الهى انسان ها است.
هميشه هر ملتى از اصول خود پيروى مى كند، ولى در عالَمى كه مبنا و اصل آن عالَم هماهنگى با طبيعت است، انسان يك طور زندگى مى كند، و