بسم الله الرحمن الرحيم
جلسه سوم، تضاد تمدن غربى با حقايق قدسى
«افَلَمْ يسيرُوا فِي الارْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يعقِلُونَ بِها اوْ اذانٌ يسْمَعُونَ بِها فَانَّها لاتَعْمَي الابْصارُ وَلكِنْ تَعْمَي القُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُور» «1» آيا در زمين گردش نكرده اند تا دل هايى داشته باشند كه با آن بينديشند، يا گوش هايى كه با آن بشنوند؟ در حقيقت چشم ها كور نيست ليكن دل هايى كه در سينه هاست كور است.
خداوند در آيه ى قبل از آيه فوق، فرمود: «فَكَاينْ مِنْ قَرْيةٍ اهْلَكْناها وَ هِي ظالِمَةٌ»؛ «2»
چه بسيار ملت ها و تمدن هايى كه به جهت ظلم و انحرافشان نابود شدند و برهم ريختند. سپس فرمود: آيا اين مردم نمى روند زمين را سير كنند، آن هم سيرى تاريخى، تا دل هايشان بيدار و گوش هايشان شنوا شود؛ «فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يعْقِلُونَ بِها»؛ و داراى قلبى بشوند كه بتوانند تعقل كنند.
«اوْاذانٌ يسْمَعُونَ بِها»؛ يا گوشى پيدا كنند كه بتوانند بشنوند، و از طريق آن تعقل و آن توجه، بصير و حكيم گردند؟ پيام آيه اين است كه اگر انسان رمز سقوط تمدن ها را بشناسند بصير مى شود. سپس مى فرمايد: