صفحه ١٦٧

غربى جدا نموده و با زدودنِ فرهنگ غربى، از صنعت و تكنولوژى آن استفاده نمود ولى فكر مى كنم با مباحثى كه در كتاب «گزينش تكنولوژى از دريچه بينش توحيدى» عرض شد، روشن شده باشد تحقق چنين امرى غيرممكن است. در آن جا عرض شد تكنولوژى غربى بر اساس فرهنگى خاص شكل گرفته است تا جواب نيازهاى آن فرهنگ را برآورده سازد و لذا هر جا ظاهر شود، عملًا همان نيازها را به وجود مى آورد و جاى آن فرهنگ را باز مى كند. اين صنعت زاييده ى آن فرهنگ است و چهره ديگرى از آن زندگى است و لذا اگر صنعت و تكنولوژى اين تمدن در جامعه اى وارد شد، خواه ناخواه فرهنگ خود را نيز به دنبال مى آورد. اين است كه شما ملاحظه مى فرمائيد از فرودگاه هاى عالم بگير تا تلويزيون، همه و همه با فرهنگ غربى خود را آراسته اند و بر اساس آن فرهنگ با مردم تعامل مى نمايند. تنها كسانى مى توانند در عين استفاده از تكنولوژى غربى، تحت تأثير فرهنگ آن قرار نگيرند كه در شناخت فرهنگ غربى به خودآگاهى خوبى رسيده باشند و نسبت به فرهنگ توحيدى، دل آگاهى و شوق حضور داشته باشند. انسان هاى معمولى كه خيالاتشان تحت تأثير شوق حضور با عالم معنا نيست، در مواجه شدن با تكنيك غربى، فرهنگى را هم كه اين تكنيك در بستر آن به وجود آمده است، به راحتى مى پذيرند، زيرا در بستر فرهنگ غربى وجود چنين تكنيكى ضرورت يافته، به همين جهت انسان هاى معمولى در مواجهه ى با آن تكنيك به فرهنگ مخصوص به آن نيز منتقل مى شوند. آرى در يك تحليل انتزاعى مى توان صنعت را از فرهنگ آن جدا كرد ولى يك انسان عادى در عمل و در خارج از ذهن نمى تواند يكى را گزينش كند و ديگرى را رها نمايد.