صفحه ٥١

الَّذينَ امَنْوا انَّ اللَّهَ لايحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُور» «1»
 خداوند مدافع كسانى است كه ايمان آوردند و هرگز خيانت كاران كافر را دوست ندارد. پس تمدن ايمانى با نور الهى پايدار مى ماند ولى آن هايى كه به حقوق الهى خيانت كنند و كفر بورزند مورد محبت و لطف الهى نيستند تا خداوند آن ها را از اضمحلال حفظ كند.
همان گونه كه دين پيامبران باقى مانده است، و هر دينى توسط پيامبر بعدى، سير تاريخى خود را طى مى كند، اگر تمدنى بر پايه ى دينى كه تحريف نشده و به انحراف نيفتاده است پايه گذارى شود نه تنها از بين نمى رود بلكه هر روز رشد مى كند و چهره هاى باطنى خود را آشكار مى نمايد. در حالى كه با تعمق در مبانى تمدن جديد روشن مى شود كه اين تمدن نه تنها اديان گذشته را تأييد نمى كند بلكه در ضديت با آن ها به ميدان آمده است.
ممكن است عزيزان بفرمايند؛ غربيان هم به كليسا مى روند و اعتقادات توحيدى دارند در حالى كه بايد عرض كنم براى اين كه جامعه بشرى بتواند زندگى دينى داشته باشد بايد مناسبات اجتماعى و تربيتى و آموزشى اش بر اساس آموزه هاى دينى باشد. به عبارت ديگر؛ تمدن بايد تمدنى معنوى باشد، نه اين كه اعتقادات فردى، دينى باشد ولى نظام اجتماعى آن سكولار. فيزيك و رياضى و طبّ و شهرسازى و غيره همه بايد با منظرى كه دين تعيين مى كند شكل داده شود و ادامه يابد. «2»