صفحه ٣٣١

تمدن انبياء هنوز در جهان به مردم حيات و گرمى مى بخشد، و پوچى ها را مى نماياند.
سؤال: آيا اگر كسى بخواهد با وضعيت تكنيكى امروز جهان هماهنگ حركت نكند زير چرخ هاى آن له نمى شود؟
جواب: البته بايد با ابزارهاى امروز دنيا هماهنگ شد. مثلًا وقتى فاصله اماكن زياد شد از اتومبيل استفاده مى كنيم و نمى توان با اسب و قاطر حركت كرد. ولى بحث اينجاست كه فكر نكنيد ماشين يك نعمت است و مشكلاتى را كه ماشين ايجاد مى كند، ناديده بگيريم. وقتى متوجه چنين امرى شديم، ديگر به ابزارها و تكنولوژى موجود، ارزش زيادى نمى دهيم و تنها در حد نياز از آن ها استفاده مى كنيم و تكنولوژى، مقصد و مقصودمان نمى شود. در اين صورت ضررهائى را كه از ناحيه ى همين ابزارها و ماشين ها به ما مى رسد فراموش نمى كنيم، و از همه مهم تر ملاك توسعه يا عدم توسعه ى يك جامعه را بود و نبود چنين ابزارهايى نمى دانيم.
به قول يكى از دانشمندان، ماشين خانواده ها را از هم جدا كرد و صله ى رحم و احسان به والدين را از بين برد. ارتباطات صحيح و طبيعى و انسانى تبديل به ارتباطات غيرطبيعى و شتاب زده شد. ما در دنياى امروز رابطه ى انسانى با ديگران نداريم. اصلًا جنس اين تمدن باعث شده كه از هيچ فرصتى استفاده نكنيم، هميشه نگران آينده هستيم و هم اكنون دلمان براى بعدى كه هنوز نيامده، شور مى زند و در نتيجه از اكنونِ خود هيچ استفاده اى نمى كنيم، و روحمان در «حال» قرار ندارد، و بعداً هم كه با زمانِ بَعد روبه رو مى شويم، همين عدمِ قرار را با خود مى بريم. يعنى تمام زندگيمان مى شود عدم قرار و بى بهره بودن از فرصت حيات.