صفحه ٢٣٩

همه چيز به صورت رقم در آيد. در حقيقت كارى عجيب تر از اين نيست كه تمدنى بخواهد عمل ساده كردن را تا قلمرو امور روحانى و معنوى گسترش دهد و ما هم فكر كنيم با اين كار تفكر دينى را علمى كرده ايم!
البته دين به معنى اخص كلمه بايد به گونه اى باشد كه هركس به اندازه ى قابليت خود بتواند از آن چيزى بفهمد، به همين دليل هم طرفِ خطاب دين همگانند. اما اين به آن معنى نيست كه دين بايد به حداقل تنزل كند و از جنبه هاى عاليه ى آن غفلت شود و آن جنبه ها ناديده گرفته شود، در اديان الهى جنبه هايى هست كه عالى ترين انديشه ها مى توانند از آن بهره گيرند و سيراب شوند. «1»
همين جا دوباره نكته اى را كه قبلًا عرض شد يادآورى مى كنيم كه؛ آرى اگر فكر كنيم همه مى توانند همه چيز بدانند و به همه ى مراتب كمال انسانى دست يابند، اين امر منجر به فرودآوردن دانش تا پايين ترين مرتبه ى هوش افراد معمولى خواهد شد، در اين صورت توجه به رازهاى روحانى دين مورد غفلت قرار مى گيرد، چون در آن حال وقتى چيزى مورد فهم همگان نبود بايد از مرتبه ى دانستن خارج شود، از طرف ديگر روحيه ى انسان مدرن طورى ساخته شده است كه حاضر نيست هيچ نوع راز و