صفحه ١٥٣

نرفته است معنويات را تا سطح صورت هاى مادى پايين مى آورند تا قدرت فهم آن را داشته باشند. چنين افرادى بهشت و جهنم را هم دنيايى و مادى تجسم مى كنند.
محدود شدن به علم مادى موجب شده كه امروز در جامعه ى اسلامى افراد زيادى وقتى مى خواهند در مورد بهشت و جهنم و ملائكه و خدا فكر كنند، همه را تا سطح دنيا پايين مى آورند و آن ها را شبيه به ماده مى دانند. به جاى اين كه خودشان بالا روند تا به عالَم اعلى برسند، عالم اعلى را پايين مى آورند. اهل كتاب، به خصوص يهود، نمونه ى روشنى از دينداران دنياپرست هستند. تعبير يهود امت كه در سخنان پيامبراسلام (ص) مطرح است، اشاره به همان متدينينى دارد كه صورت هاى مادى بر فكرشان غالب است، اين ها اگر عكس اين مطلب را هم اظهار كنند از نوع موضع گيرى هايشان معلوم است كه نسبت به حقايق معنوى فكر نكرده اند بلكه فقط آن ها را در حافظه نگه داشته اند و در هر فرصت طوطى وار بازگو مى كنند.
در راستاى محدود كردن علم به علم حسى، تمدن غربى تا آنجا جلو آمد كه متجددين تلاش دارند هر «كيفيتى» را به «كميت» بكشانند و اين كار، مشكلى عظيم به بار مى آورد. زيرا حقيقتاً اين فرهنگ با چنين كارى هيچ گاه معنويت را نخواهد فهميد و مصداق آيه اى است كه مى فرمايد: «فَانّها لاتَعْمَي الابْصارُ وَلكِنْ تَعْمَي القُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُور»؛ اين ها چشمِ سر و حس شان كور نيست، چشم دلشان كور است. كميت و ماده را مى فهمند ولى معنويت و عالم اعلى را نمى فهمند.