اندازهاش را در مسير وصول به سعادت جاودانه خود رعايت كند و در يك جمله، آن را همانطور كه هست؛ يعنى، به عنوان وسيله و مقدّمه بشناسد و مورد بهره بردارى قرار دهد.
ارزشهاى اخلاقى كه اسلام مطرح مىكند با توجّه به جهانبينى ويژه و مورد قبول خويش خواهد بود، پس ما نمىتوانيم در چارچوب مكتب اسلام، يك نظام اخلاقى منهاى اعتقاد به مبدأ و معاد مطرح كنيم؛ زيرا، چنين نظامى نمىتواند نظام اخلاقى اسلام باشد؛ بلكه، اخلاقى غير اسلامى و يا حداكثر، اخلاقى التقاطى خواهد بود. در مكتبهاى التقاطى، اين طبيعى است كه طرفداران آنها در اعتقادشان الهى و خداشناس باشند و در اخلاق و زندگى خود، همه چيز را فراموش كنند؛ ولى، نظام اخلاقى اسلام با جهانبينى خود ارتباطى ناگسستنى دارد و مفاهيم ارزشى مورد قبولش نيز از آن نشأت مىگيرد. وقتى مىگويد: چيزى خوب است رابطهاش را با مبدء و معاد ملحوظ داشته است و حتى هنگامى كه از فلاح و رستگارى انسان سخن به ميان مىكشد نيز رابطهاش با مبدأ محفوظ است به اين معنا كه فلاح و فوز، رحمت خداوند است كه به عنوان اجر و پاداش به شما اعطاء مىكند و توجّه به مطلوب نهايى زندگى، سعادت و فوز و فلاح نيز نبايد جداى از توجّه به خدا باشد.
خداوند، معمولا، هنگامى كه از سرانجام و پاداش خوبان و نيكوكاران سخن مىگويد با تعابير گوناگون و به شكلهاى ظريفى آن را به خود نسبت مىدهد نظير اينكه در آيات متعددى فرموده است:
«لَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِم»
اجر آنان (فقط) نزد پروردگارشان است.
و در جايى مىفرمايد:
«اِنَّ الْمُتَّقينَ فى جَنّات وَ نَهَر فى مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَليك مُقْتَدِر»(1)
پرهيزكاران در باغها و جويبارهايند در جايگاهى درست نزد پادشاهى مقتدر.
و در جايى مىفرمايد:
«يَسْئَلُوْنَكَ عَنِ السّاعَةِ اَيّانَ مُرْسيها فِيْمَ اَنْتَ مِنْ ذِكْراها اِلى رَبِّكَ مُنْتَهيها».(2)
ترا از رستاخيز پرسند كه هنگام وقوع آن چه وقت است تو نسبت به يادآورى آن در چه كارى؟ (مرجع) و منتهاى آن به سوى پروردگار تست.
اخلاق در قرآن
تفاوت نظام اخلاقى اسلام با ديگر نظامها