صفحه ٢٤٧

كمك سرانگشتان انديشه به حلّ اين معضلات و باز كردن گره‌هاى مبهم آن بپردازيم. گرچه از بعد ديگر خداشناسى با علوم رياضى متفاوتند چرا كه، علوم رياضى در اعمال و رفتار انسان و جريان تكامل انسانى و اخلاقى وى نقشى ندارد و اكثراً مورد غفلت قرار مى‌گيرد مگر از نظر شغلى و حرفه‌اى روزانه با اين علم ممارست داشته باشد مثل مهندسى كه غالباً سروكارش با هندسه است و يا حسابدار كه عملا و به مقتضاى شغل و حرفه‌اى كه دارند روزانه ناگزير از به كار گرفتن قواعد هندسى و فرمولهاى رياضى خواهند بود و اين علم در آنان زنده و فعّال است، بر خلاف بسيارى از افراد كه بسيارى از مسائل رياضى را حلّ كرده و قادر به حل آنها هستند مع‌الوصف، از آنجا كه در زندگى ايشان علوم رياضى نقش زيادى ندارد اكثراً از آن غفلت مى‌كنند.
   خداشناسى علمى است كه در تكامل اخلاقى، انسانى و معنوى ما مؤثّر است؛ ولى، به لحاظ تأثير به كارگيرى زياد و تكرار توجّه به آن در زنده بودن و مؤثر و فعّال بودنش نيز دقيقاً مثل رياضيات و هندسه خواهد بود. اگر ما قضاياى فلسفى و كلامى مربوط به خداشناسى و ادلّه و براهين آن را يكبار بخوانيم و ببينيم و حتّى حلاّجى كنيم و در واقع از راه ادلّه و براهين قاطع، وجود خدا برايمان به روشنى هم ثابت شود ولى پس از بايگانى آن در ذهن عملا از آن غفلت كنيم در واقع مسائل الهى را حلّ كرده‌ايم ولى اين شناخت زنده نيست و نمى‌تواند تأثير چشمگيرى در زندگى و تكامل ما داشته باشد. مگر آنكه روزانه و بطور مكرّر به آن توجّه و در فرصتهاى مناسب به آن مراجعه نموده سعى كنيم آن معلومات را در ذهن آگاه خود حاضر سازيم كه طبعاً، در اين صورت، خداشناسى در ما زنده و فعّال است و در زندگى عملى و نظم رفتارى و تكامل معنوى و اخلاقى و تعالى انسانى ما نقش ايفا مى‌كند و به كارها و تلاشهاى روزانه ما جهت مى‌دهد و اين همان خداشناسى است كه قرآن روى آن اصرار مىورزد. آنجا كه مى‌گويد:
«قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَالَّذينَ هُمْ عَن اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَالْذّينَ هُمْ للزَّكاةِ فاعِلُون وَالَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»(1)
حقاً مؤمنان رستگار شدند كسانى كه آنان در نمازشان خشوع كننده‌اند و كسانى كه آنان از (كارها و گفتارهاى) لغو (بى‌هدف) اعراض كننده‌اند و كسانى كه آنان براى