پس اگر اجابت نمىكنند ترا بدان كه آنان تنها هواى خويش را دنبال خواهند كرد و كى گمراهتر از آن كس كه از هواى خود متعابعت كند بدون هدايتى (از جانب) خدا.
در آيه ديگرى درباره برخى از منافقين مىفرمايد:
«اُولئِكَ الَّذينَ طَبَعَاللّهَ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا اَهْوائَهُم»(1)
آنان كسانيند كه خدا بر دلهاشان مهر زده و از خواستههاى خويش پيروى كردهاند.
كه پيروى هواى نفس با «طبع دل» تلازم دارد، به مضمون اين آيه.
و در آيه ديگر مىفرمايد:
«اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى اْلاَنْفُسُ وَ لَقَدْ جائَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى.»(2)
جز گمان و آنچه را كه نفس خواهد پيروى نمىكنند. در حالى كه آمده بود آنان را از (سوى) پروردگارشان هدايت.
كه در اين آيه نيز نوعى تعارض بين پيروى از هواى نفس و پذيرش هدايت الهى گوشزد مىشود.
در آيه ديگرى شدّت تعارض ميان پيروى از هواى نفس و هدايتى كه انبياء مىآورند تا آنجا كه به تكذيب و قتل انبياء مىانجامد مورد يادآورى قرار گرفته مىفرمايد:
«كُلَّما جائَكُمْ رَسُولٌ بِما لاتَهْوى اَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَريقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَريقاً تَقْتُلُونَ.»(3)
پس آيا هرگاه پيامبرى بياورد به سوى شما چيزى را نفستان نمىخواهد استكبار مىورزيد سپس گروهى را تكذيب مىكنيد و گروهى را مىكشيد.
و نيز در آيات ديگرى مىفرمايد:
«وَ اِنْ يَرَوْا ايَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا اَهْوائُهُمْ وَ كُلُّ اَمْر مُسْتَقِرٌّ.»(4)
و هرگاه آيه و معجزهاى ببينند اعراض مىكنند مىگويند (اين) سحرى است مداوم و (پيامبر خدا و معجزاتش را) تكذيب و از خواستههاى خويش پيروى كردند حال آنكه هر امرى ثابت است (و در جاى خود معلوم مىشود كه راست است يا دروغ).
اخلاق در قرآن
عوامل كلى سقوط اخلاقى