صفحه ١٣٣

سعادت جاودانى انسان ندارد. البته، در همين جا هم اگر كسى پس از اجراى شهادتين، ضروريّات دين را انكار كند مرتد مى‌شود كه از كفر اوّليه‌اش هم بدتر و قتلش واجب است. و اين حكم نيز به خاطر رعايت مصالح جامعه اسلامى خواهد بود. براى آنكه افراد وارد در جرگه مسلمانان شوند اگر از اول سخت‌گيرى شود كه حتماً بايد معتقداتشان را ثابت و محكم و به همه آنها اعتراف و به همه دستورات اسلام عمل كنند تا مسلمان به حساب بيايند، اين به نفع اسلام نبوده است؛ از اين رو، به خاطر تأمين مصالح جامعه اسلامى گفتن شهادتين اماره‌اى قرار داده شده براى اينكه گوينده، همه محتواى اسلام را پذيرفته است. زيرا، اقرار به رسالت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به اين معناست كه محتواى رسالت وى را نيز تصديق كرده است؛ ولى، همانطور كه گفتيم: اينها احكامى ظاهرى است صرفاً به منظور رعايت مصالح دنيوى مردم. و از اين رو اگر كسى علاوه بر شهادتين حتى به يك يك احكام اسلام اقرار و به تمام دستورات آن عمل كند ولى، در دل خود ايمانى به رسل و كتب و ملائكه نداشته باشد، بدون شك از هر سعادتى محروم خواهد بود گرچه در ظاهر، حكم اسلام بر او جارى مى‌شود و در طهارت و بردن ارث و مسئله ازدواج و حفظ حرمت و مال و جان و ناموس و آبرو، حكم مسلمان را دارد؛ چرا كه، اينها احكام فقهى اجتماعى و متضمّن مصالح جامعه است و با سعادت و شقاوت حقيقى و اخروى كه در اينجا مورد بحث قرار گرفته است ارتباطى ندارد. آرى چنين شخصى را كه در ظاهر ادّعاى ايمان دارد و به دستورات اسلام نيز عمل مى‌كند ولى در واقع، ايمان ندارد در اصطلاح دين منافق گويند و همواست كه «فِى الدَّرْكِ اْلاَسْفَلِ مِنَ النّار» در پست‌ترين مراحل آتش جايگزين خواهد بود. پس ملاك سعادت ابدى انسان ايمان قلبى اوست و گفتن لفظ شهادتين تأثيرى در آن ندارد. قرآن در اين زمينه مى‌فرمايد:
«قالَتِ اْلاَعْرابُ امَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا اَسْلَمْنا وَ لَمّا يَدْخُلِ اْلايمانُ فى قُلُوبِكُمْ.»(1)
اعراب گفتند ما ايمان آورديم بگو: ايمان نياورده‌ايد بگوييد: اسلام آورده‌ايم و هنوز ايمان در دلهاى شما وارد نشده است.
   آرى به اعتراف قرآن اينان از آثار مسلمانى بهره‌مندند ولى از ثمرات ايمان، محروم.