صفحه ١٣٠

      «اَلَّذينَ امَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ.»(1)
   در دو آيه،غير از ايمان بالله و رسله چيزهاى ديگرى هم به عنوان متعلق ايمان آورده شده و مى‌توان گفت: به لحاظ ذكر متعلقات ايمان از همه آيات جامعترند، در يكى از اين دو آيه مى‌فرمايد:
«وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ امَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَالنَّبيّينَ.»(2)
نيك آن كس است كه به خدا و روز جزا و فرشتگان و كتابهاى آسمانى و پيغمبران ايمان دارد.
ودر آيه دوم مى‌فرمايد:
   «امَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ امَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ.»(3)
پيغمبر به آنچه از پروردگارش به او نزول يافته ايمان دارد و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و پيامبران وى ايمان دارند.
   از مجموع اين آيات استفاده مى‌شود كه مى‌توان متعلقهاى ايمان را در همان توحيد، نبوّت و معاد كه بزرگان علما به عنوان اصول عقايد دسته‌بندى كرده‌اند، فرموله كرد. كتب و رسل يا رسول خاصّ و نبييّن همگى در اصل نبوّت منظور گرديده‌اند. ملائكه نيز بدين لحاظ كه واسطه در وحى و نزول كتاب بر پيامبران هستند ناگزير متعلق ايمان خواهند بود. بنابراين، مى‌توان گفت: منظور از ايمان در قرآن كريم ايمان به سه اصل است كه اساسى‌ترين آنها ايمان باللّه خواهد بود كه اگر جامع و كامل باشد، ايمان به دو اصل ديگر را نيز تأمين مى‌كند؛ زيرا،از آنجا كه خداوند ربّ انسان است و به مقتضاى ربوبيّت خود بايد او را هدايت كند و هدايت خداوند نسبت به انسان بوسيله وحى انجام مى‌گيرد؛ ايمان بالله، متضمن ايمان به نبوّت خواهد بود. پس ايمان به نبوّت از ايمان به توحيد برمى‌خيزد؛ چنانكه مقتضاى عدل خداوند نيز اين است كه بين مؤمن و كافر، متّقى و فاسق فرق بگذارد و هر كدام از آن دو به پاداش مناسب يا مجازات متناسب با اعمال و رفتار زشت يا زيباى خويش برسند و قطعاً اعطاء پاداش نيكوكاران و كيفر