صفحه ٩١

عالم خواب و رؤياى صادقه نيازى به چشم نيست. انسان در رؤياى صادقه در عينى كه عمل ديدن را انجام مى دهد و چيزهايى را مى بيند كه بعداً با چشم سر با آن ها روبه رو مى شود، نيازى به ابزارى به نام چشم ندارد.
حال از مثال فوق مى توان متوجه شد، همان طور كه فعل و انفعالِ رؤيت، ريشه در باطنى دارد به نام نفس ناطقه، كه موجود مجردى است. فعل و انفعالات طبيعت نيز به همين صورت است و با مديريت عالم باطنى به نام عالم ملكوت انجام مى گيرد و همان طور كه چشم مظهر رؤيتى است كه مربوط به نفسِ مجرد انسان است، طبيعت نيز مظهر قواى ملكوتى است. حتى در قرآن ريشه ى تغيير جهت طبيعت و ظهور خشكسالى ها را در كفر انسان ها تبيين مى كند. «1» بدين معنى كه تمام عكس العمل طبيعت را در سنتى معنوى مى يابد و ظاهر پديده ها را به باطن آن ها وصل مى كند، چيزى كه در تمدن غربى به كلى مورد غفلت قرار گرفته و موضوعى به نام باطنِ فعّالِ عالَم در منظر آن تمدن قرار ندارد، و به همين جهت گفته مى شود از نظر قرآن تمدن غربى گرفتار كورچشمى است و عوامل پايدار عالم را نمى شناسد تا با اتصال با آن عوامل از بحران و اضمحلال رهايى يابد.
تحليل تمدن غربى، به اين معنى نيست كه جزءجزء آن تمدن را به طور جداگانه مورد بررسى قرار دهيم و بحث كنيم كدام قسمت آن خوب است و كدام قسمت آن بد، بلكه بايد توجه كرد كه نگاه اين تمدن به طرفِ كدام جنبه ى هستى است، به طرف جنبه ى ثابت و ملكوتى عالم، يا به طرف جنبه ى ناپايدار و مادى عالم. تمدن غربى در تهيه ى ابزارهاى پديده هاى مادى بسيار موفق بوده اما استعداد ديدن عالم معنا را به كلى از