صفحه ٥٦

تكنولوژى مربوط به آن فرهنگ را زير سؤال مى بريد و نفى مى كنيد؟ چه اشكال دارد كه علم و تكنولوژى آن ها را بپذيريم ولى فرهنگ آن ها را نپذيريم؟
لازمه ى جواب به اين سؤال توجه به جوانب مختلف موضوع است، كه از همه مهم تر توجه به رابطه ى بين تكنولوژى و فرهنگى است كه در آن فرهنگ اين تكنولوژى پديد آمده است و هرجا پا مى گذارد فرهنگ خود را نيز به همراه مى آورد. شايد دقيق ترين و ظريف ترين مباحث مربوط به غرب همين نكته باشد كه تا حدّى در كتاب «گزينش تكنولوژى از دريچه ى بينش توحيدى» بدان پرداخته شده است. از طرف ديگر؛ در كجاى دنيا ملتى را سراغ داريد كه توانسته باشد تكنولوژى و علمِ غرب را بگيرد ولى فرهنگ آن را نپذيرد؟ چه بسيار كسانى كه به اسم علم يابى به سراغ غرب رفتند ولى بدون آن كه خود بدانند بيش از آن كه علم غربى را بگيرند تماماً فكر و فرهنگ غربى را گرفتند. زيرا اگر جداى از انتزاع ذهنى موضوع را بررسى كنيم، فكر و تمدن غربى چيزى جداى از تكنيك و علم آن نيست، با آن جهان بينى است كه اين تكنيك جاى خود را پيدا كرد، و به همين جهت گفته مى شود: «غرب يك كلِّ واحد است». آنچه تا كنون موجب توجه انسان ها به غرب شده غفلت از همين نكته است و لذا به سوى علم غربى مى روند ولى غرب زده برمى گردند. غرب علم و تكنيك خود را نقاب ذات و ماهيت خود نموده است تا تحت لواى تكنولوژى، تمدن غربى سيطره يابد. آرى گزينش تكنولوژى با نگاه توحيدى تا حدّى ممكن است ولى لازمه ى آن اولًا: خودآگاهى و