صفحه ٣٦٧

ابزارى كه در فرهنگ دينى ظهور مى كند، مطابق رويكرد انسان به سوى بندگى خداوند است و با پذيرفتن حكمت الهى در نظام هستى همراه است.
درمان مسئله ى غرب زدگى با برگشت به توحيد ممكن است آن هم به برگشت توحيد به معنى تمام كلمه تا حدّى كه نقش پرودگار عالم را ماوراى اسباب در همه ى مناسبات شناخته باشيم، در آن صورت است كه متوجه مى شويم اگر ابزارگرايى، انسان را مفتونِ خود كرد به همان اندازه خداوند در حجاب مى رود و ما را به خود وامى گذارد. معنى اين كه خداوند ملّتى را به خود وامى گذارد جز اين نيست كه سرنوشت او را گرفتار اسباب و وسايل دنيايى مى كند، كه در ذات خود هيچ حقيقتى ندارند، و در نتيجه آنچه را كه بايد از خدا انتظار داشته باشيم از ابزارها انتظار داريم و به آن ها اصالت مى دهيم.
بايد متوجه بود كه طبيعت پرستى و طبيعت گريزى هر دو دور شدن از تعادل است، آنچه نشانه ى تعادل است، تعامل صحيح با طبيعت است. تعامل با طبيعت به معنى آن است كه از استعدادهاى طبيعت در مسير رفع حوائج خود بهره ببريم اما به آن تجاوز نكنيم. با طبيعت در حد مظهر اسم حكيم بايد هماهنگ شد.
روحى كه به بندگى خدا قانع نباشد بر همه چيز عصيان مى كند، برخدا، بر خود، برطبيعت و بر ديگران. بر اساس همين روحيه است كه شما آثار تجاوز به طبيعت را در فرهنگ مدرنيته ملاحظه مى فرمائيد، اين ها به آن چه طبيعت الهى در اختيار انسان مى گذارد قانع نيستند، با انواع حيله ها و فشارها از حلقوم طبيعت مايحتاج خود را بيرون مى كشند.