صفحه ٣٦٦

حالى كه در دوره ى جديد تصور بشر از خودش اين شد كه جهان را بايد مطابق اميال خود تغيير دهد، و در اين حال كه جايى براى تعالى بشر نمى ماند، ابزار مناسب خود را ساخت. در دوره اى كه بشر از خودِ اصيل و خدا غافل است و جهان را ظهور حكمت و قدرت خدا نمى داند، تكنولوژى موجود ظاهر شد، مسلم اين تكنولوژى غير از تكنولوژى بشرى است كه جهان را مخلوق پروردگار و بستر ظهور حكمت او مى داند، و طبيعت را بستر صعود معنوى مى شناسد، در نتيجه ابزارى كه مى سازد نه در جهت تغيير خود است، و نه در جهت پذيرفتن طبيعتى كه خالقى حكيم آن را ساخته است، در اين ديدگاه ابزارهاى مهيبى جهت تخريب طبيعت به صحنه آمد. در دل اين تكنولوژى دو چيز مورد غفلت قرار گرفته، يكى انسانى كه بايد در مهلت زندگى زمينى به صعودى روحانى دست بيابد، و ديگر خدايى كه طبيعت را به عنوان مهد انسان قرار داده و لذا نبايد به جنگ طبيعت رفت وگرنه خداوند انتقام مى گيرد.

نگاه عالمان دين 
عالِم دينى وقتى حق و باطل را شناخت با باطل درگير مى شود و اگر باطل را نشناسد حتماً حقيقت را نمى شناسد. عالِم دينى به اندازه اى كه توحيد را بشناسد، شرك را مى شناسد، و چون شرك را شناخت، مى تواند كثرت گرايى اين تمدن را كه در مقابل توحيد است ببيند و از فرهنگى كه همراه تكنولوژى موجود است، غافل نشود. كسانى كه با ملاك هاى توحيدى غرب را ارزيابى نمى كنند و خطرات آن را نمى بينند، ناخودآگاه غرب گرا خواهند بود و به نحوى براى آن اصالت قائل مى شوند.