صفحه ٢٦٢

شويم با اين طرز فكر معنويت در حجاب مى رود و از ما رخ برمى تابد، در آن صورت ديگر زندگى بال و پرى ندارد تا به سوى عالم قدس پرواز كند، همه از الفاظى كه لاشه اى از انديشه هاى مرده است، استفاده مى كنند.
روح كمّيت گراى غربى هر جا پاى مى گذارد كارى مى كند كه در آن جا كلمات در حدّ وسيله ى گذراندن اوقات سقوط مى كند، ديگر روح ها نيست كه لب ها را مى گشايند، حرف هاى حسّى و سطحى، همه ى گوش ها را پُر مى كند، بدون آن كه به هيچ مرجعيت معنوى و غيبى و روحانى توجه شود.
در شرايطى كه فرهنگ رازآموزى از بين برود، انديشه هاى حسّى آنچنان به دور زندگى حصار مى كشند كه در اثر آن هيچ كس به سراغ حقيقتى ماوراء عالم محسوس نمى رود. مسلّم هميشه در تاريخ اين طور نبوده كه همه با رازهاى عالم غيب آشنا باشند، ولى عموماً گوش هاى مردم با لب هايى كه از راز سخن مى گفته آشنا بوده، نه تنها لب هاى آشنا به راز را انكار نمى كردند، بلكه آن ها را مرجع فكرى خود مى دانستند. اگر نمى توانستند با راز آشنا باشند لااقل لنگان لنگان سعى مى كردند از راه بيرون نيفتند. تمدن غربى به كلى اين راه را به بن بست كشانيد و اشتياق بشر را براى گشودن راه هايى بزرگ تر از راه هاى زمين، فرو بست. اين فاجعه را كسانى مى فهمند كه متوجه اهميت راه هاى آسمانى هستند، آن هايند كه همه ى زندگى زمينى را در مقابل آسمانِ معنويت به هيچ مى گيرند.
حضرت امام خمينى «رضوان الله عليه» عموماً در ماه مبارك رجب و شعبان و رمضان ملاقات ها را قطع مى كردند، تا در اوج فعاليت هاى سياسى