صفحه ٢٦٠

كل مقام ما يناسبه فالكل حق»؛ «1» چون ما براى آيه اى تفسيرى كرديم و باز تفسير ديگرى نموديم، منكر آن ها مشو، زيرا آيات ظاهر و باطن دارند، و ما در هر جا به مناسبت تفسيرى را بيان مى كنيم و همه ى آن ها درست مى باشند. اين روايات نشان مى دهد كه دين در عين ظاهر، داراى ابعاد باطنى است كه آن ابعاد در دسترس همگان نيست. آرى دين حقايقى باطنى دارد و آن حقايق نيز حقايقى باطنى تر دارند كه هركس به اندازه ى استعداد و تلاش خود از آن ها بهره مى گيرد. همه ى مردم نبايد انتظار داشته باشند كه همه ى دين را بفهمند، چون براى فهم بعضى از مطالب، استعداد و شايستگى و موهبت خاصِ الهى نياز است. اگر مردم فكر كنند هر چه را پيامبران گفته اند بايد بفهمند، آن وقت اگر حقايقى از دين را نفهمند، نتيجه مى گيرندكه پيامبران اشتباه گفته اند و استدلال مى كنند كه اگر قابل فهم بود، بايد ما هم مى فهميديم، همان چيزى كه بت پرستان به پيامبر (ص) مى گفتند تو بشر هستى و ما هم بشريم، پس هرآنچه تو مى شنوى ما هم بايد بشنويم و چون ما صداى فرشته ى وحى را نشنيديم پس تو دروغ مى گويى؛ اين ها متوجه نقص خود و كمال پيامبر (ص) نبودند.
اكنون فرهنگى در جهان مدرن حكمفرماست كه تصور مى شود هر كسى مى تواند فيلسوف يا عارف شود، با اين تصور كه همه ى علم براى همه ى انسان ها قابل فهم است. در حالى كه فرهنگ غربى از اين طريق به گفته ى رنه گنون: «همه امكاناتى را كه به مرتبه ى بالاترى تعلق دارند، نابود