صفحه ١٩٤

آن سنن ذاتاً برتر از مرگ و تحول است، هر چند ممكن است سنن معنوى از نظام و يا تمدنى روى برتابند كه درآن صورت پايان آن تمدن فرا خواهد رسيد، زيرا نظام الهى اجازه نمى دهد فرهنگى كه متصل به حقايق عالم قدس و معنويت نيست، به عمر خود ادامه دهد. به همين جهت در رابطه با تمدن هاى نابود شده مى فرمايد: «أَوَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَينظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَينَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يظْلِمُونَ»؛ «1» آيا در زمين سير نكرده اند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه شده؟ آن ها بس نيرومندتر از ايشان بودند و زمين را زير و رو كردند و بيش از آنچه آن ها آبادش كردند آن را آباد ساختند، و پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند- و آن ها نپذيرفتند، پس نابود شدند- بنابراين خدا بر آن نبود كه به آن ها ستم كند ليكن خودشان بر خود ستم كردند.
آيه ى فوق به ما تذكر مى دهد كه چون پيامبرانشان را تكذيب كردند، خودشان به خودشان ظلم كردند و زمينه ى نابودى خود را فراهم نمودند.
توضيح اين كه: عالم مجردات از عالم ماده جدا است، مجرد نابود نمى شود، بنابراين اگر جامعه اى خود را به ماده نزديك كند، مانند ماده كه همواره در حركت و بى ثباتى و فنا است، نابود مى شود. چون جنس عالم ماده گذر و تغيير است، طبق برهان حركت جوهرى، ذات عالم ماده عينُ الْحَرِكه است، پس اگر روح جامعه اى به ماده نزديك شود با آن يكى