صفحه ١٩٠

يكديگر مقابله مى كنند، همان روش را پيشه مى كنند، و نتيجه ى آن پيكار، چيزى جز فرهنگ غرب نيست.
آرى اگر روش مبارزه با غرب، غير دينى باشد، همان مبارزه ى غرب با غرب است. روش مقابله ى انبياء با دنياى جاهليت براى آن بود كه افق جان انسان ها از زمين به سوى آسمانِ معنويت كشيده شود و با عالم بيكرانه ى قدس آشنا شوند. ولى رقابت هايى كه با فرهنگ غربى بين كشورها و انديشه ها پيش مى آيد، طورى است كه باز راه آسمان به سوى بشر بسته است، مثل رقابتى كه بين جهان كمونيسم و جهان سرمايه دارى پيش آمد. اين رقابت ها رقابت سگان است بر سر جيفه ى گنديده ى دنيا. رقابت هاى روشنفكرانه چيزى غير از رقابتِ تمدن دينى با فرهنگ غربى است. روشنفكر غرب زده ابتدا پذيرفته است تكنولوژى غربى و ليبرال دموكراسى غربى كمال است و مى خواهد بقيه را نيز در چنين فضايى وارد كند و دعوا بر سر آن است كه چه كسى زودتر وارد شود. اين ها با سياست امپرياليستى و اخلاق مبتذلِ غرب مخالف اند و نه با فرهنگ و نگاه غربى به عالم و آدم.
سخن ما اين است كه اساساً آن تمدن با آن گرايش و آن نوع زندگى كه مدّ نظر خود دارد، يك تمدن ضد دينى است و ثابت و متغير خود را دارد و كسانى كه تلاش مى كنند تا با نزديكى اسلام به غرب به زعم خود به اسلام آبرو دهند بايد بدانند با اين كار اسلام را از كارآيى لازم خارج كرده اند و ديگر آن اسلام، اسلامى نيست كه بتوان با آن جهان را از ظلمات مدرنيته رها نمود. اين ها به جاى اين كه خدمت گذار اسلام باشند، كارگزاران غرب اند.