صفحه ١٨٣

هوش آمدن مى گفتند: «مَتي هَذَا الْوَعْد انْ كُنْتُمْ صادقين» «1»
 اگر راست مى گوييد آن نابودى چه موقعى است. يعنى به جاى فهم قاعده و سنت جارى در هستى، موضوع را به مسخره مى گرفتند. خداوند از زبان پيامبر به آن ها مى گويد: عجله نكنيد سنت هلاكت اقوام وعده اى است كه در وقت و سرآمدش جارى مى شود. فرصتى در اختيار شما هست كه اگر بخواهيد مى توانيد چشم دل را بيدار كنيد و آن سنت را ببينيد و در كار و زندگى خود تجديد نظر نماييد. چون خدايى كه انسان را و جهان را آفريده در كنار اين دو، شريعتى را نيز به صحنه آورده تا اين انسان در اين جهان امكان به ثمر رسيدن خود و جامعه را فراهم كند، حال اگر خود و جهان را طورى تعريف كرد كه جايى براى شريعت الهى در مناسبات فردى و اجتماعى نگذاشت و با اين همه تذكر دلسوزانه كه انبياى الهى به او مى دادند خود را به نشنيدن زد، خداوند در موردشان مى فرمايد: «فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يشْعُرُونَ» «2»  پس ناگاه آن ها را مى گيريم بدون آن كه شعورِ فهم ريشه هاى آن نابودى و گسست را بفهمند.
از آن جايى كه آيات قرآن قصه ى اقوام نابودشده ى گذشته را مطرح مى فرمايد تا ما امروز به قواعد نابودى آن ها پى ببريم و وضع امروزين خود را ارزيابى كنيم، ما به تحليل تمدن غرب پرداختيم و هر چه بيشتر دقت كرديم، بيشتر متوجه شديم سرنوشت اين تمدن همان سرنوشتى است كه اقوامِ به هلاكت رسيده ى گذشته با آن روبه رو شدند، و خواستيم نتيجه