صفحه ١٧٨

دورشدن از مقصد است؟ ريشه ى آن در كجا است؟ چگونه وقتى انسان اسير بى نهايت نيازهاست مى تواند آزاد زندگى كند؟ از حضرت رسول (ص) سؤال كردند شرح صدر چيست؟ فرمودند: «نُورٌ يقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ الْمُؤْمِنِ فَيشْرَحُ صَدْرَهُ وَ ينْفَسِح»؛ نورى است كه خداوند در دل مؤمن مى افكند پس سينه اش گشاده گردد. عرض كردند آيا اين نشانه اى هم دارد تا به آن شناخته گردد؟
 «فَقَالَ نَعَمْ وَ الْإِنَابَةُ إِلَي دَارِ الْخُلُودِ وَ التَّجَافِي عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِه» «1» فرمودند: آرى؛ توجه به قيامت، و فاصله گرفتن از دنيا، و آمادگى براى مرگ قبل از آمدنش است. آيا تمدن جديد چنين فرهنگى را مى فهمد؟ اين همه نياز سازى و اسارت در دنيا، نهايت كار بشر را به كجا مى كشاند؟ اين تمدن مى خواهد مسير بشر را بر چه ساحلى فرود آورد؟ به ساحل قناعت و آرامش، يا به نيازمندى و اضطراب؟
ظلمات مدرنيته يعنى ظلماتِ باطن انسان هاى غرب زده و فرو رفته در نفسانيات، به طورى كه انسان هاى زد و بنددار جاى انسان هاى معنوى را گرفته اند و در آن حال جامعه هيچ فكر و ذكر معنوى را بر نمى تابد و عهد با خدا را فراموش كرده و راه نزديكى به منزل دوست را گم كرده و دست خود را از دست اولياء الهى بيرون آورده است.
خدايا: تو يگانه اى، هرچه به تو نزديك تر شويم از پراكنده پرستى آزاد و به مقصد خود نزديك مى شويم، پس ما را به خودت نزديك فرما.

 «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»