صفحه ١٣٨

جديدِ آموزشى افرادى كه وارد دانشگاه مى شوند بيشتر مى دانند، بدون آن كه نسبت به فهميدن تأكيد شود. انسانى كه از لحاظ شعور رشد كند شخصيت او فربه مى شود ولى انسانى كه فقط اطلاعاتش زياد شود، شخصيتش آماس مى كند، به قول شيخ شبسترى:

         برو اى دوست، خود را نيك بشناس             كه نبود فربهى مانند آماس 

عده اى نماز نمى خوانند و شايد به خدا و قيامت هم اعتقاد نداشته باشند ولى از درس معارف اسلامى نمره بيست مى گيرند. آيا مى توان گفت اين شخص چون از درس معارف اسلامى نمره خوب گرفته از آن پير مرد متدين كه نمره ده هم نمى گيرد دين دارتر است؟ به قول نويسندگانِ كتاب «آموختن براى زيستن»، كلاس هاى سينه به سينه، هزارها سال بشر را در حدّ فهمِ قابل قبول نگه داشت و با بصيرت كامل بدون آن كه خود و ديگران را به بحران بيندازند، زندگى كردند. ولى اطلاعاتِ كلاس هاى صدسال اخير چون در آن ها دانش هست ولى بصيرت نيست هيچ اقدامى در جهت كنترل اميال سركش و وحشيانه ى بشر انجام نداده است. امروز در كلاس ها، رابطه ى معلم و محصل، رابطه ى حكيمانه نيست، از آن طرف هم رابطه ى بين فرزندان با پدران و پدربزرگ ها از بين رفته و مدرسه جاى آن را گرفته است ولى ديروز كه رابطه ى پدر و پدربزرگ با فرزند در مزرعه برقرار بود، و فرزند با سينه ى پر از تجربه و عبرت پدر و پدر بزرگ مرتبط مى شد، جوانان از آن ها حكمت هاى زيادى مى آموختند، درنتيجه بشر در آن بستر به توحش كنونى گرفتار نبود. اكنون موضوعِ امتحانات مطرح در مدارس و دانشگاه ها حرص و ولعِ كسب اطلاعات را بالا برده است، بدون اين كه قدمى در جهت رشد شعور مخاطبان بردارد. آيا به واقع