صفحه ١٣٣

پاى آن ها را سرمه چشمان خود مى كنيم تا شايد يك توجهى به ما بكنند و از آن حقيقتى كه دارند ما را محروم ننمايند. با توجه به اين نكات است كه گفته مى شود استغناى دينى را هيچگاه از دست ندهيد و ابهت دينى خود را حفظ كنيد. اگر كوردلى و عدم بصيرت اين تمدن نسبت به حقايق روشن شود، عظمت دين ظاهر مى گردد. اثبات عظمت دين خيلى كار مشكلى نيست، مشكل، فهميدن حجاب ظلمانى مدرنيته است، تا اين ظلمات را در نورديم و حقيقت دين شكوفا گردد.
به گفته ى رنه گنون «در دنياى متجدد هيچ چيز و هيچ كس در جايى كه بايد باشد، نيست- همه چيز از جاى خود متزلزل شده است- افراد بشر ديگر هيچ قدرت و مقام معنوى را به رسميت نمى شناسند. عوام اجازه ى بحث پيرامون امور قدسى و اعتراض بر جنبه ى قدسى آن ها را به خود مى دهند، جهالتِ خود را بر حكمت تحميل مى كنند، خطا و اشتباه بر حقيقت سبقت مى جويد، انسان، به جاى خدا مى نشيند و زمين است كه مى خواهد برآسمان پيروز شود، فرد است كه خود را مقياس جميع امور قرار داده و مدعى است احكامى كه با عقلِ نسبى و خطاپذيرِ خود استنباط مى كند بايد بر عالم حاكم باشد.» «1»
ريشه ى موضوعى كه رنه گنون در سخن فوق متذكر مى شود در اين است كه انسان مدرن هيچ چيز را در اين جهان كامل و بى نقص نمى داند و مى خواهد به جاى خداى واهبُ الصُّوَر همه چيز را صورت بخشى كند و صورت وَهمى خود را به آن بدهد. برعكسِ انسانِ خداپرست كه نمى خواهد در اين جهان خدايى كند، بلكه در نظر او كثيرى از امور عالم،