صفحه ٥٢

   اكنون جاى اين پرسش است كه انسانى كه مرتكب اشتباه مى‌شود، در كجا و كدام مرحله مرتكب اشتباه خواهد شد؟ در پاسخ به اين پرسش مى‌توان گفت: انسان ممكن است در مراحل مختلف حركت خود تا هنگامى كه به نهايت حركت و آخرين هدف آن مى‌رسد درگير اشتباه شود. مثل اشتباه در شناخت اهداف اخلاقى و خطا در تشخيص مصداق سعادت و فلاح و اشتباه در تشخيص مسيرى كه انسان را به اهداف اخلاقى صحيح و سعادت جاودانه مى‌رساند و... .
   براساس گفتار فوق، گاهى چنين اتفاق مى‌افتد كه انسان هدف نهايى را به درستى و بدون اشتباه شناخته است؛ ولى، راه رسيدن به آن هدف را عوضى گرفته و در تشخيص مسير دقيق براى حركت به سوى آن هدف، دچار خطا گرديده است و در اين صورت، گرچه در راهى منحرف گام برمى‌دارد ولى، انگيزه اصلى او در اين حركت، كششى است كه به سوى آن هدف نهايى و مطلوب ذاتى و فلاح و سعادت خويش دارد. يعنى، در حقيقت، طى‌كننده اين مسير غلط نيز طالب سعادت خويش خواهد بود، ولى، در تشخيص راهى كه براى تأمين آن برگزيده است اشتباه مى‌كند و به جاى اراده و انجام اعمال شايسته، مرتكب فسق و فجور و كارهاى ناشايسته مى‌شود. چنانكه بسيارى ديگر از افراد هم راه اصلى و مستقيم را به درستى شناخته و از آن مسير صحيح به سوى سعادت جاودانى و فلاح و رستگارى خويش مى‌شتابند و در چنين اشتباهى غوطهور نيستند. ما با توجه به مسير نادرست گروه نخست و مسير درست گروه دوم، مفاهيم متقابل «هدايت» و «ضلالت» را از آن دو انتزاع مى‌كنيم. قرآن درباره گروه نخست كه مرتكب جرم مى‌شوند، مى‌فرمايد:
«اَلَّذينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيوةَ الْدُّنْيا عَلى اْلاخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ الْلّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً اُولئِكَ فى ضَلال بَعيد.»(1)
كسانى كه زندگى دنيا را بر آخرت برگزينند و از راه خدا باز دارند و كجى را در آن طلب كنند آنان در گمراهى دور بسر مى‌برند.
   و درباره گروه دوم كه به كارهاى خوب و شايسته، خود را سرگرم مى‌كنند راه درست را پيدا