صفحه ٣١٤

بمنزله توضيحى براى مخبتين است كه مخبتين؛ يعنى، آنانكه با ياد خدا دلهاشان هراسان و خائف شود، در برخورد با مصائب استقامت كنند، نماز را بپا دارند و بديگران انفاق كنند و در واقع مى‌توان گفت: اينها همگى همان آثار و علائم روانى و رفتارى كسى است كه اين نعمت بزرگ حالت «اخبات» را در اثر كسب معرفت و توجّه عميق به كف آورده است.
   علاّمه طباطبائى(قدس سره) از استاد خود مرحوم آقاى قاضى رضوان‌الله عليه نقل مى‌كردند كه براى تصوّر صحيح مفهوم «اخبات» بايد به ريشه آن توجّه كنيم. اين كلمه در اصل از «اخبت‌البعير» گرفته شده، شتريكه در اثر وجود كك يا كنه يا عامل ديگر خارشى در بدن خود احساس مى‌كند وقتى تنش را مى‌خارانند و جاى خارش را مالش مى‌دهند خودش را كاملا تسليم مى‌كند آرام و بى‌حركت مى‌ايستد بطوريكه حتى چشمش هم ديگر حركت نمى‌كند اين حالت انقيادى كه پيدا مى‌كند نامش «اخبات» است.
   شايد واژه خشيت هم با مفهوم وسيعش شامل چنين حالى يا نظير آن بشود چون خشيت با خوف قدرى تفاوت دارد. بعضى از بزرگان گفته‌اند: خشيت آن حالتى است كه انسان از درك عظمت الهى و حقارت خويش برايش پيدا ميشود و با ترس از عذاب و عقاب فرق مى‌كند.
مورد دوم آيه «وَلِيَعْلَمَ الَّذينَ اُوْتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَاِنَّ اللّهَ لَهادِ الَّذينَ امَنُوا اِلى صِراط مُسْتَقيم»(1)
تا آن كسانيكه دانشمند و دانايند بدانند كه آن آيات، حق و از سوى پروردگار تو هستند پس بدان ايمان آورند و دلهاشان در برابر آن خضوع و تمكين يابد و خداوند هدايت‌كننده ايمان آورندگان است به راه راست.
   كسانى كه داراى علم هستند بدانند اين قرآن، حق است از طرف خدا. وقتى اين علم برايشان پيدا شد ايمان مى‌آورند و هنگاميكه ايمان آوردند حالت «اخبات» در دلهاشان پديد مى‌آيد. «فاء در فتؤمنوا به» و در «فتخبت له» در اصطلاح ادبى فاء تفريع است و بيانگر اين معنا است كه ايمان و اخبات، آثار علم به حقانيّت قرآن، كه در جمله قبل آمده، هستند.
مورد سوّم آيه «اِنَّ الَّذينَ امَنُوا وَعَمِلُوالصّالِحاتِ وَأَخْبَتُوا اِلى رَبِّهِمْ اُولئِكَ اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون»(2)