صفحه ٣٠٧

است، مذمّت نمى‌كند؛ بلكه، آن را نشانه صدق و علامت تصميمشان بر جهاد و فداكارى دانسته و آنان را از گناه، برى ميداند و تعابير مدح‌آميز درباره ايشان بكار ميبرد. پس اينگونه دل شكستگى نه تنها مذموم نيست كه ممدوح هم هست.
   در كنار احساس محروميّت كه در بالا گفتيم عامل دلشكستگى است، گاهى نيز شوق باعث شكستن دل و جريان اشك مى‌شود وقتى كه نعمت غير مترقّبه‌اى كه مورد علاقه انسان است و در حالى كه باور نمى‌كرد دفعتاً، براى او تحقّق يابد در اين صورت نيز اين امكان هست كه آنچنان متأثر گردد كه حالت گريه براى وى حاصل شود كه اين نوع را گريه شوق گويند در برابر گريه غم و اندوه. اين نوع گريه و دلشكستگى نيز همانند نوع قبل چنانكه گفتيم: امرى است فطرى و طبيعى و خدا دل انسان را طورى آفريده كه در چنين حالاتى اينگونه متأثّر شود. پس نمى‌توان به خوبى يا بدى آن قضاوت كرد مگر با توجه به عاملى كه سبب اين حالت شوق شده است. كه اگر نعمتهاى مادّى و دنيوى باشد از نقطه نظر مكتبى اسلام آن ارزش را ندارد كه شخص براى رسيدن به آن ذوق‌زده و متأثّر شود تا حدّى كه گريه‌اش بگيرد؛ ولى، اگر يك مطلوب ارزشمند از ديدگاه اسلام اشك شوق را در چشمان وى جارى كند، طبعاً، چنين حالتى نيز ارزشمند خواهد بود. بنابراين، ارزش اين حالت خشوع و دل شكستگى متوقّف است بر ارزش چيزى كه دستيابى غير منتظره به آن سبب چنين حالتى در ما شده است.
   قرآن در بعضى از آيات از اين نوع گريه شوق نيز كه تحت تأثير عوامل ارزشمند مكتبى حاصل شود تعابير ستايش‌آميز دارد چنانكه در يك مورد مى‌فرمايد:
«وَلَتَجِدَنَّ اَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ امَنُوا اَلَّذينَ قالُوا اِنّا نَصارى ذالِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسّيسنَ وَرُهْباناً وَّاَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ * وَاِذا سَمِعُوا مآ اُنْزِلَ اِلِىَ الرَّسُولِ تَرى اَعْيُنَهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا امَنّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدين»(1)
و تو مييابى نزديك‌ترينشان را از نظر دوستى به مؤمنان آنكسانيكه گفتند: مائيم نصارى. (و) آن به علّت اينست كه بعضى از آنان دانشمند و پارسا هستند و استكبار نمىورزند و هنگاميكه شنيدند آنچه را كه بر رسول خدا نازل شده است مى‌بينى كه اشك از چشمهاشان جارى مى‌شود به علّت آنچه را كه از حق شناختند، مى‌گويند پروردگارا (ما) ايمان آورديم پس (نام) ما را در زمره شاهدان ثبت فرما.