صفحه ٢٩٠

بويژه با توجّه به اين حقيقت كه شكّ و ظن دو پله و يا دو گامى هستند براى وصول به علم قطعى، و اصولا راه وصول به علم قطعى، شكّ و ظن است و چاره‌اى جز اين نداريم كه نخست درباره هر مسأله‌اى ترديد كنيم سپس در انديشه فرو رفته كه بطور طبيعى پس از فكر و مطالعه به تدريج احتمال يك طرف در نظر ما تقويت مى‌شود و از حالت ترديد كه در آن احتمال نفى و اثبات در نظر ما مساوى است كم‌كم خارج مى‌شويم تا در مرحله بعد يك احتمال يا احتمال يك طرف در نظر ما رجحان پيدا كند گرچه احتمال مقابل نيز صددرصد نفى نشده باشد. يعنى پس از شك وارد ظنّ و گمان مى‌شويم و آنگاه كه به فكر و مطالعه خود ادامه داديم بار سوّم به يك علم قطعى نايل خواهيم شد.
   با توجه به بيان فوق به يك لحاظ بايد بگوييم اعتماد بر گمان براى وصول به علم، امرى لازم است و اصلا ناگزير از چنين اعتمادى خواهيم بود و بنابراين، پاسخ به سؤال فوق در بررسى اين مسأله و روشن شدن آن كاملا ضرورى است.
   در پاسخ به سؤال فوق مى‌توان گفت: كه ظنّ گاهى به عنوان يك حالت روانى و يك اعتقاد به كار مى‌رود از آن جهتى كه انسان يقين ندارد كه طبعاً اين حالت خود به خود نه تنها ارزش منفى ندارد؛ بلكه، به عنوان پل عبور به سوى يقين و علم قطعى گذر از روى آن لازم است و ارزش مثبت نيز دارد يعنى به شرطى كه گذرگاه و معبرى باشد براى وصول به علم قطعى؛ ولى، در مواردى كه اعتماد بر ظن تقبيح مى‌شود، اين تقبيح به لحاظ خود اين حالت نيست؛ بلكه، به لحاظ لازمه آن خواهد بود؛ يعنى، اين حقيقت كه ظنون هميشه انسان را به يقين نمى‌رسانند و مقدّمه تحصيل يقين قرار نمى‌گيرند و از آنجا كه در بسيارى از موارد از واقعيّت تخلف مى‌كنند حيثيّت ناهماهنگى با واقعيّت در آن لحاظ مى‌شود و به اين لحاظ حتى در مواردى هم كه شخصى به خيال خويش يقين داشته و جازم باشد ولى يقين و جزمش بر خلاف واقع باشد قرآن آن را ظن تلقّى مى‌كند؛ زيرا، براى چنين شخصى كه اعتقاد جزمى باطلى دارد راه تحصيل حقيقت باز است و اگر از راه عقل بطور دقيق وارد شود و فكرش را به طرز شايسته به كار اندازد بى‌پايگى اين اعتقادش براى او بر ملا و به سرچشمه زلال و آب گواراى حقيقت نايل مى‌شود.
   با توجّه به بيانات فوق، منظور از اعتماد به ظن كه مورد تقبيح قرآن مجيد قرار گرفته است دو چيز خواهد بود: يكى عبارت است از اعتماد بر اعتقاد خلاف واقع هر چند اعتقادى جزمى