صفحه ٢١٨

اظهار داشته‌اند و لغت شناسان نيز در بيان تناسب دو مفهوم قلب و رابطه آن دو گفته‌اند كه كلمه «قلب» با تقلب و قلب و انقلاب كه به معنى تغيير و تحوّل و زير و رو شدن است هم خانواده بوده و وجه مشترك بين معناى لغوى و اصطلاح اخلاقى آن نيز همين است زيرا در قلب به معنى اندام بدنى كه دائماً در آن، خون در حال زير و رو شدن است و قلب به معناى اخلاقى و قرآنيش هم داراى حالات متغيّر و دگرگون شونده است پس اين واژه در اين دو مورد به مناسبت همان نكته انقلاب و تقلب و تحوّل به كار رفته است.
   اين گونه بحثها در ارتباط با پاسخ پرسش فوق نمى‌تواند چندان مفيد باشد. و ناگزير لازم است براى روشن شدن مفهوم قلب در علم اخلاق و اصطلاح قرآنى و روايى آن فكر ديگرى بكنيم. قطعاً اكنون كه كلمه قلب در اين دو مفهوم مختلف فيزيكى و اخلاقى به كار مى‌رود حكم مشترك لفظى را دارد و در هر يك از دو معناى فوق، بدون توجّه بمعنى ديگرش و بدون آنكه رابطه ميان آن دو در نظر گرفته شود، به كار خواهد رفت. يك عالم طبيعى هنگامى كه كلمه قلب را به كار مى‌برد منظورش به روشنى همان اندام خاص است و كمترين توجّهى به معنى اخلاقى آن ندارد؛ چنانكه، يك عالم و دانشمند اخلاقى نيز از به كار گرفتن اين كلمه جز همان مفهوم اصطلاحى ويژه اخلاق چيزى ديگرى در نظر ندارد و توجهى به مفهوم فيزيكى آن نمى‌كند. بنابر اين، كلمه قلب به صورت مشترك لفظى در اين دو معنا به كار مى‌رود و لازم نيست در بيان رابطه ميان اين دو معنا يا تشخيص مفهوم اصلى از فرعى از ميان اين دو مفهوم و توضيح آنكه در كدام نخست وضع و سپس به ديگرى نقل گرديده است، فكر خويش را به كار اندازيم؛ چرا كه، اين گونه مطالب هيچ تأثيرى در زمينه درك مفهوم اخلاقى كلمه قلب كه مورد نظر ماست نخواهد داشت گرچه براى لغت شناسان بحثهايى شيرين به حساب آيند و گرچه در حدّ خودش از ارزشهايى نيز برخوردار باشند؛ چنانكه در تفسير شريف الميزان نيز بحثى مستقلّ زير عنوان «قلب در قرآن» عنوان شده و وجهى در بيان ارتباط اين دو مفهوم قلب ارائه گرديده است به اين صورت كه حيات و زندگى انسان در نخستين مرحله‌اش به قلب تعلّق مى‌گيرد و در آخرين مراحل نيز از قلب جدا مى‌شود يعنى آخرين عضوى كه مى‌ميرد و يا زندگى و حيات از آن جدا مى‌شود «قلب» است و در اين زمينه به كلماتى از اطباء قديم چون ابن‌سينا و تجربيات و اكتشافاتى از طبّ جديد كه مؤيّد سخن ايشان در تناسب دو معناى قلب است استشهاد كرده‌اند. بنابر اين، بكار بردن واژه قلب در روح و صفات روحى به اين