صفحه ٢٠١

   اكنون كه اين بينش صحيح نسبت به دنيا مطرح شد؛ يعنى، دنيا معبر و راه‌گذر به حساب آمد نه مقصد اصلى و هدف نهايى، عملا، هم لازم است با آن، اين گونه برخورد كنيم. يعنى، بايد وسايل زندگى و لوازمى كه براى وصول به كمال لازم است، غذا و لباس و مسكن و ديگر لوازم را فراهم آوريم؛ چرا كه، اگر اين لوازم در دنيا فراهم نشود انسان از تشنگى يا گرسنگى يا سرما و گرما يا به وسيله يك حيوان درنده از بين مى‌رود و ديگر زنده نمى‌ماند تا تكامل روحيش ادامه پيدا كند؛ بلكه، همچون ميوه‌اى نارس كه از درخت مى‌افتد و ضايع مى‌گردد، وى قبل از وصول به كمال انسانى و شكفتن استعدادها و فعليّت يافتن قوا در نيمه راه از بين مى‌رود.
   البتّه، همانطور كه قبلا، اشاره كرده‌ايم، طبيعى است كه درخواست آب و نان، هدف اصلى نيست، بلكه، مقدمه‌اى براى رسيدن به هدف اصلى است. حال اگر كسى دنيا را يعنى همين غذا و لباس و مسكن و ماشين و پول و ثروت و رياست را مقصد اصلى خود به حساب آورد به اين معنى كه بيش از حدّ اين مقولات را مورد توجه خويش قرار داد، اين برخورد وى غلط است و او را از رسيدن به كمال انسانى و هدف اصلى آفرينش انسان، باز مى‌دارد. درست مثل كسى كه مى‌خواهد سوار تاكسى شود تا به مقصد خود برسد كه براى او ديگر، رنگ و مدل تاكسى چه باشد وراننده آن كه باشد فرق نمى‌كند حال اگر هنگام سوار شدن بر تاكسى به جاى رسيدن به مقصد به فكرهاى ديگرى ذهنش را مشغول سازد و درباره مدل و تشك و رنگ و روغن و دنگ و فنگ و تشريفات آن بينديشد در واقع، از هدف خود غافل شده است؛ چرا كه، اين چيزها ربطى به مقصد وى ندارد. البتّه، گاهى هدف اصلى انسان، رعايت برخى از اين چيزها را ايجاب مى‌كند؛ مثل اينكه براى سفر از شهرى يه شهر ديگر لازم است ماشين سالم و سريعى را انتخاب كند كه در بين راه او را نگذارد و بتواند زودتر به مقصد، برسد كه چنين چيزهايى مانع از رسيدن به مقصد، و توجه به آنها معارض با توجّه به مقصود نيست.
   فى‌المثل، اگر كسى از غذاهايى كه براى بدن وى مفيد و لازم است؛ ولى، زياد خوشمزه نيست مى‌گذرد و به جاى آن غذايى را صرف مى‌كند كه غير مفيد ولى خوشمزه‌تر باشد طبيعى است كه خوردن غذا براى او هدف شده نه وسيله؛ چرا كه، اگر وسيله مى‌بود در انتخاب غذا كميّت و كيفيّتى را رعايت مى‌كرد كه براى سلامتى و تندرستى وى مفيدتر باشد كه البتّه، سلامتى و تندرستى نيز بنوبه خود مقدّمه‌اى خواهد بود براى عبادت خدا و تكامل معنوى