صفحه ٣٣

تقسيم مى‌شوند: سعادتمند و شقى. سعادتمند كسى است كه بالنّسبه از لذّت بيشترى برخوردار باشد، و شقى آن كس كه رنجش در دنيا بيشتر از لذّت وى باشد.
   مفهوم سعادت فقط در يك مورد از قرآن به شكلى مناسب با بينش وسيع الهى درباره انسان بكار رفته است. خداوند در اين باره مى‌فرمايد:
«فَمِنْهُمْ شَقِّىٌ وَ سَعيدٌ فَاَمَّا الَّذِيْنَ شُقُوْا فَفى الْنّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهيقٌ خالِدينَ فيها ما دامَتِ الَّسمواتُ وَ اْلاَرْضُ اِلاّ ما شاءَ رَبُّكَ اِنَّ رَبَّكَ فَعّالٌ لِما يُريدُ وَ اَمّا الَّذينَ سُعِدُوا فَفى الْجَنَّةِ خالِدينَ فيها ما دامَت الَّسمواتُ وَاْلاَرْضُ اِلاّ ما شاءَ رَبُّك عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذ»(1)
مردم دو دسته هستند بدبخت و خوشبخت: شقاوتمندان تا آسمان و زمين هست در آتش جاودان بمانند مگر آنچه پروردگار تو خواهد كه او هرچه خواهد مى‌كند. و سعادتمندان مادام كه آسمان و زمين هست در بهشت جاودان بمانند مگر آنچه خداى تو خواهد كه اين، بخششى قطع نشدنى است.
   بنابراين، اگر براساس بينش الهى و از دريچه معارف قرآنى، زندگى انسان را مورد توجّه قرار دهيم زندگى دنيوى او در كل چيزى به حساب نمى‌آيد. كسى كه الى الابد در آتش خواهد بود ـ بر فرض كه همه عمر را در اين دنياى زودگذر غرق در لذّت باشد ـ چگونه مى‌توان گفت: چنين شخصى سعادتمند است؟ و برعكس هرگاه كسى در جهان ابدى خوشبخت باشد و به گفته قرآن جاودانه در بهشت زندگى كند حتى اگر تمام لحظات عمر كوتاه دنيا را در شكنجه به سر برد سعادتمند خواهد بود و در كلّ، آن رنج دنيوى، چيزى به حساب نمى‌آيد.
   بنابراين، ملاك سعادت و شقاوت در بينش انسانى اسلامى، لذّت و رنج ابدى است، به اين معنا كه اسلام در معناى سعادت و شقاوت تغييرى نمى‌دهد و در اين زمينه مفهوم جديدى مطرح نمى‌كند كه از دسترس درك و فهم مردم به دور باشد؛ بلكه، سعادت را به همان معنى رايج لذّت پايدارتر و شقاوت را به معنى عرفى رنج و الم بيشتر مى‌داند ولى در مصداق آن دو، تغيير مى‌دهد و چون لذايذ و آلام دنيوى دوام و ثباتى ندارد لذايذ و آلام ابدى جهان آخرت را به عنوان مصاديق صحيح و حقيقى سعادت و شقاوت مطرح مى‌كند.
   واژه فلاح به معناى رستگارى به كار مى‌رود: رستن از گرفتاريها و رنجها و موانع و رسيدن