صفحه ١٧١

   محبّت خدا و اولياء خدا نيرومندترين انگيزه‌اى است، كه در برابر همه گناهان و جاذبه‌هاى منحرف كننده، به انسان استقامت، ايستادگى و پايدارى مى‌دهد تا بر آنها پيروز و مسلط شود. و راه ساده تحصيل اين محبّتها انديشيدن درباره نعمتها، لطفها و توجّهاتى است كه به انسان مبذول داشته است. در يك حديث قدسى آمده است كه: خداى متعال خطاب به حضرت موسى فرمود:
      «يا مُوسى حَبِّبْنى اِلى خَلْقى.»
   مرا در دل خلق محبوب كن و چنان كن كه آنان مرا دوست بدارند. موسى از خداوند پرسيد چگونه؟ و خداوند در پاسخ به او فرمود: نعمت‌هاى مرا يادآوريشان كن و مورد توجّهشان قرار بده.
   اين فطرى انسان است كه هر كس به وى احسان مى‌كند در دل خويش نسبت به او محبّت ورزد. چرا كه انسان بنده احسان است. و احسان فطرت انسان را بيدار مى‌كند و محبّت خدا را كه در فطرت وى ريشه دارد بر مى‌انگيزد. انسان آن‌كس را كه در وقت گرفتارى به داد او رسيده باشد و از مخمصه‌اى خلاصش كرده باشد هيچ‌گاه فراموش نخواهد كرد و پيوسته خويش را مديون او مى‌داند؛ ولى، با اين همه ريز و درشت كه سراسر زندگى و محيط زندگى انسان را پر كرده نعمتهايى كه از جهت كمى و كيفى قابل مقايسه با اين كمكها و هداياى كوچك انسانى نيستند و همه را خداوند در اختيار انسان قرار داده است با اين همه چرا انسان خدا را فراموش مى‌كند و توجّه چندانى به ولى نعمت اصلى خود، خداى مهربان، ندارد؟ در پاسخ بايد گفت: اين فراموشى و بى‌توجّهى به خاطر غفلت از نعمتهاى بزرگ خداوند است و اگر درباره اين همه نعمت در انديشه فرو رويم و عمق و عظمت و نقش اساسى آنها را درك كنيم طبعاً، محبّت خدا كه مالك اصلى آنهاست در دل ما زنده و انگيزه شكرگزارى نسبت به خداوند و اطاعت از وى در ما فعّال خواهد شد و در اين صورت است كه بسيارى از مشكلات در زندگى شخصى و اجتماعى انسان حل مى‌شود.