صفحه ١٢٧

   چنانكه در آيه ديگرى فرموده است:
«اِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَونَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ.»(1)
اگر از گناهان بزرگى كه از آن منع شده‌ايد كناره‌گيرى كنيد، گناهان (كوچك) شما را محو مى‌كنيم.
   2. توبه كه خود يك عمل صالح است و موجب بخشش گناهان توبه كننده مى‌شود كه مى‌فرمايد:
«أَنَّهُ مَنْ عِمِلَ مِنْكُمْ سوُءً بِجَهالَة ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ اَصْلَحَ فَأنَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ.»(2)
پس حتماً چنين است كه آن كس از شما كه از روى نادانى كار زشتى انجام دهد سپس باز گردد و اصلاح كند پس خداوند بسيار بخشاينده و رحيم‌است.
   3. شفاعت نسبت به مؤمنى كه مرتكب عمل زشتى شود و يا با اينكه قدرت بر عمل داشته است واجبى را ترك كند و بدون توبه يا تكفير و جبران گناه از دنيا برود؛ ولى، واجد شرايط شفاعت باشد كه او نيز به وسيله شفاعت آمرزش مى‌يابد و وارد بهشت مى‌شود و اگر شرايط شفاعت را نداشته باشد باز هم مى‌تواند به لطف خداوند اميدوار باشد كه شايد به گونه‌اى مثلا به خاطر استضعاف، مورد مؤاخذه خداوند قرار نگيرد كه خداوند مى‌فرمايد:
«وَ آخَرُونَ مَرْجَوْنَ لاَِمْرِاللّهِ اِمّا يُعَذِّبُهُمْ وَ اِمّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللّهُ عَليمٌ حَكيمٌ.»(3)
و ديگرانى هستند كه محوّل به فرمان خدا شده‌اند يا عذابشان كند يا ببخشدشان كه خداوند دانا و حكيم است.
   از آنچه گذشت مى‌توان اين حقيقت را دريافت كه: آيات مربوط به ايمان در مقام فرموله كردن دقيق شرايط سعادت انسان نيستند؛ بلكه، صرفاً، مى‌خواهند اهميّت ايمان و عمل صالح را بيان كنند و با توجّه به آيات ديگر مجموعاً، چنين بدست مى‌آيد كه عامل اصلى سعادت ايمان است و ايمان ـ چنانكه جمله «اَلاِْيمانُ عَمَلٌ كُلُّهُ.» ايمان همه‌اش عمل است در بعضى روايات نيز(4) احتمالاً، دلالت دارد ـ به نوبه خود يك عمل قلبى خواهد بود. البتّه، به احتمال