جلسه سى و سوم: انحراف حاكمان و كارگزاران در حكومت اسلامى
1. حاكم اسلامى و عملكرد غيراسلامى
موضوع بحث، حقوق متقابل حكومت و مردم از ديدگاه اسلام بود. به اين مناسبت وظايف و اختيارات حكومت از ديدگاه اسلام مورد توجه قرار گرفت. گفتيم كه بر اساس بيانات اهل بيت(عليهم السلام)مهمترين ويژگى «حكومت اسلامى» احياى سنّتهاى اسلامى و مبارزه با بدعتها است. با اين حال همه مىدانيم در طول تاريخ اسلام ـ به جز زمان پيامبر گرامى اسلام و زمان كوتاه خلافت اميرالمؤمنين و امام حسن(عليهم السلام) ـ خلفا و حاكمانى، قبل و بعد از خلافت اميرالمؤمنين(عليه السلام)، به نام «اسلام و قرآن» حكومت كردهاند؛ اما كما بيش طرفدار بعضى از بدعتها و ترك سنّتهاى نيك بودهاند. اين امر از نظر تاريخى ثابت و غير قابل انكار است، ولى عدهاى آن را باور نمىكنند. اكثريت مسلمانان كه برادران اهل تسنن هستند، معتقدند كه عقيده شيعيان در مورد «خلفاى راشدين» صحت ندارد. به اعتقاد آنان اين امر باوركردنى نيست كه جانشين پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و پدرزن يا داماد آن حضرت خلاف اسلام عمل كرده و بدعتها را ترويج كرده باشند. ولى معتبرترين كتب تاريخى و حتى مدارك و متونِ برادران اهل سنت، مدّعاى ما را به اثبات مىرساند. ما مىخواهيم از جريان تاريخ گذشته براى زمان خويش بهره گيريم، تا آن حوادثتلخ تكرار نگردد و افرادى به نام «حكومت اسلامى» همان عملكرد ناصواب را پى نگيرند: فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الاَْبْصار(102) پس اى ديدهوران، عبرتگيريد.
2. عملكرد متناقض برخى صاحبمنصبان جمهورى اسلامى
حكومت فعلى ما نيز به نام «حكومت اسلامى» شناخته مىشود و قوانين آن بر اساس قرآن و شريعت اسلام است. در اين ميان، برخى كسان كه داراى مسؤوليتهاى سياسى و اجتماعى