عمده آنها سه مذهب كاتوليك، پروتستان و ارتدكس هستند. پس از پيدايش فرقه «پروتستان» اختلاف شديدى ميان طرفداران مسيحيت در اروپا پديد آمد و جنگهاى خانمان سوزى در پى داشت كه هنوز برخى آثار و تركشهاى آن حوادث در اروپاى امروزى به چشم مىخورد.
به دنبال بالا گرفتن اختلافات مذهبى در اروپا عدهاى از سر اصلاحطلبى و خيرانديشى گفتند: تمام اين مذاهب درست است! آنان مىخواستند از اين طريق اختلافها و نزاعها برطرف گردد. وقتى «كاتوليكها» ديدگاه خاص خويش را مطرح مىساختند، آنها مىگفتند: ديدگاه شما درست است؛ اين قرائت شما است. نيز وقتى «پروتستانها» و «ارتدكسها» ديدگاهى مخالف كاتوليكها را بيان مىكردند، مىگفتند: ديدگاه شما نيز درست است و اينها هم قرائت دوم و سوم از انجيل است. بنابراين «قرائتهاى مختلف» و «پلوراليسم» تدبيرى براى تبديل جنگ و خونريزى به صلح و آشتى بود، كه البته تا حدودى كارساز بود و اختلاف مسيحيان در اروپا را كاهش داد. به عبارت ديگر، طرح فرمول «قرائتها» به ضميمه مسأله «زبان دين» و «هرمنوتيك» باعث فروكش نمودن جنگهاى مذهبى شد.
2. انگيزه طرح بحث «قرائتها» در كشور ما
كسانى كه خواستهاند فرمول «قرائتها» را در كشور ما پياده كنند، براى اين كار دلايل متعددى داشتهاند؛ اما بايد توجه داشت كه حتّى يكى از آن دلايل هم پايان بخشيدن به نزاعها و درگيرىها نبوده است! دليل اين ادعاى ما اين است كه جنگهاى خونين عقيدتى و مذهبى كه در مغرب زمين رخ داده است، هيچ گاه در كشور ما وجود نداشته است. هيچ گاه بين شيعه و سنّى در ايران جنگ نبوده است. البته ممكن است يك شيعه در گوشه و كنارى سخنى توهينآميز نسبت به اهل تسنن گفته باشد، يا ممكن است رفتارى ناشايست از جانب يك سنّى نسبت به شيعهاى صورت گرفته باشد؛ اما اين موارد نادر است. اين تاريخ ما است؛ چه آن زمان كه اكثريت ايران را اهل تسنن تشكيل مىدادهاند و چه اكنون كه اكثريت مردم ايران را شيعيان تشكيل مىدهند، ياد نداريم كه جنگ جدّى ميان شيعه و سنّى اتفاق افتاده باشد. هم اينك در كشور ما شهرها و روستاهاى متعددى وجود دارند كه جميعت آنها تركيبى از شيعه و سنّى است و آنان با يكديگر در كمال صفا، صميميت و احترام زندگى مىكنند. البته اختلافات سليقهاى كم و بيش وجود دارد؛ ولى اين مسأله امر تازهاى نيست و در جاهاى ديگر دنيا نيز