صفحه ٤٤

خويش را به نيروى ديگران ضميمه نمايد تا با تعاون و مساعدت اجتماعى، هيچ واجبى از واجبات الهى روى زمين نماند. اقتضاى مولويت و مالكيت خدا اين است كه به بندگان خويش امر و نهى نمايد و بندگان موظف به انجام تكاليف مى‌باشند. تعاون و همكارى انسان‌ها با يكديگر باعث انجام بيشترِ تكاليف خدا و اداى حق او به گونه كامل‌تر خواهد بود. در اين مسير گاهى حتى همكارى در قالب گروه‌هاى اجتماعى مثل تشكيل اتحاديه‌ها، انجمن‌ها و گروه‌هاى صنفى باعث تأمين بعضى از حقوق نمى‌گردد؛ در چنين مواردى، تنها يك راه مى‌ماند و آن تشكيل «حكومت» است. طبيعى است كه در اين حالتْ فرد و گروه مشخصى بر همه افراد و گروه‌ها حاكميت خواهند داشت. بنابراين يكى از فلسفه‌هاى پيدايش حكومت از ديدگاه اسلام تأمين مصالح و انجام كارهايى است كه از عهده افراد و گروه‌ها به تنهايى خارج است و حكومت به عنوان يك «نهاد»(38) اين وظايف را انجام داده و مصالح جامعه را تأمين مى‌نمايد. چه كسى اين تكليف را بر حكومت واجب نموده است؟ همان كسى كه تكاليف را بر همه انسان‌ها واجب نموده بود.
در اين‌جا مناسب است براى تبيين بيشتر ضرورت حكومت به چند مثال عينى اشاره كنيم:

 1. موضوع هشت سال دفاع مقدس:
دشمن ما با تجهيزات كامل و تا دندان مسلح به كشور اسلامى ايران حملهور شد و تمام دنيا به طور مستقيم يا غيرمستقيم از او حمايت مى‌كردند. در اين قضيه افراد و گروه‌ها به تنهايى نمى‌توانستند در دفاع از مملكت كارى انجام دهند. اگر يك سازمان كلى به نام حكومت با يك «فرمانده كل قوا» وجود نمى‌داشت، نمى‌توانستيم جنگ را اداره كنيم و به پيروزى دست يابيم. يك ارتش كه جاى خود دارد، حتى يك لشكر هم اگر