صفحه ١٠٦

اخير و به صورت‌هاى گوناگون احساسات مذهبى و هم دردى خويش را با مردم مظلوم فلسطين ابراز نموده است. دولت‌مردان ما نيز هر كدام به سهم خويش نسبت به اين مسأله مهم حساس بوده‌اند.
اما حركت‌هايى كه تا كنون در اين زمينه صورت پذيرفته، بيشتر جنبه احساسى و عاطفى داشته است. اين جنبه نمى‌تواند چندان ريشه‌دار و عميق باقى بماند، مگر اين‌كه پشتوانه نظرى و فكرى داشته باشد. حركت‌هايى كه تنها بر اساس هيجانات و عواطف مردم شكل مى‌گيرد، از سوى دشمنان آسيب‌پذير خواهد بود. بنابراين، لازم است در كنار حركت‌هاى احساسى و عاطفى، حركت‌هاى علمى و فكرى در راستاى تقويت مبانى نظرى آن حركت صورت پذيرد. به عبارت ديگر، اگر تنها به انزجار و تنفر از اسراييل و حاميانش بسنده كنيم، ممكن است برخى با تبليغات شوم خويش اين حركت مقدس را تضعيف يا نابود سازند. اكنون ما شاهديم كه عده‌اى به نام طرفدارى از ناسيوناليسم و ملى‌گرايى اين مطلب را بين دانش‌آموزان و دانشجويان القا مى‌كنند كه كشور ما هنوز گرفتار مشكلات فراوان مانند: فقر، فساد و كمبودها است و در مبارزه با اين مصايب موفقيت چندانى نداشته‌ايم. بنابراين نوبت به حمايت از انسان‌هايى كه فرسنگ‌ها از ما دور هستند، نمى‌رسد!

 2. بى‌تفاوتى به بهانه پرهيز از دخالت در روابط بين‌الملل
از نظر برخى، هيچ ملتى نبايد با ديگر ملل كارى داشته باشد؛ چون اين امرْ نوعى دخالت محسوب مى‌شود و اصولا ما نسبت به ديگر ملل تكليفى نداريم. گاهى آنان به سخنان خويش رنگ و لعاب حقوقى نيز مى‌دهند. به گفته آنان، يكى از اصول پذيرفته شده در حقوق و روابط بين‌الملل، عدم دخالت در امور ديگران است. اسراييل كشورى است كه از سوى سازمان ملل و اكثر كشورهاى جهان به رسميت شناخته شده است. بنابراين از نظر حقوق بين‌الملل اين كشور داراى حيثيت و اعتبار است.
لازم است اين مسأله از نظر فكرى و اعتقادى مورد تحليل قرار گيرد. اين بررسى از دو جهت خواهد بود: اول از نظر مكاتب حقوقى دنيا، و دوم در قالب نظريه حقوقى اسلام. آيا اسلام براى گروه‌ها، جمعيت‌هاى مسلمان و يا كشورهاى اسلامى ديگر حقى قايل است؟ آيا مردم مسلمان فلسطين نسبت به ما داراى حق هستند؟ آيا ما نسبت به آنان داراى تكليف