داراى فرمانده، سازماندهى و تاكتيك عملياتى واحد نباشد تار و مار شده و از بين مىرود. افراد هر چند با اخلاص و فداكار باشند، داراى سليقهها و گرايشهاى گوناگونند. در اين حالت، پيروزى دستنايافتنى است.
2. دستگاه قضايى:
اين دستگاه يكى از اركان حكومت است كه وظيفهاش شناسايى قوانين، حل و فصل دعاوى و اجراى حدود است تا از هرج و مرج و اختلال نظام جلوگيرى شود. اگر اين دستگاه وجود نداشته باشد حدود الهى اجرا نمىشود، يا بعضى افراد بدون واهمه هر جنايتى را مرتكب شده و يا عدهاى بىجهت متهم مىگردند. اطاعت از اوامر الهى ايجاب مىكند تا دستگاه قضايى به عنوان ركنى از اركان حكومت، حدود الهى را اجرا نمايد تا در نهايتْ مصالح جامعه تأمين گردد.
3. خدمات شهرى:
اگر دستگاهى مستقل وجود نداشته باشد، خدمات شهرى مثل سيستمهاى گازرسانى، برق رسانى و آب و فاضلاب مختل مىشود. در اين حالت، هيچگاه مصالح جامعه تأميننمىگردد.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز در خطبهاى كه قسمتهايى از آن را مرور كرديم به همين نكته توجه مىدهند: فَلَيْسَ أَحَدٌ ـ وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلى رِضَى اللّهِ حِرْصُهُ و طالَ فِى العَمَلِ اجْتِهادُهُ ـ بِبالِغ حقيقَةَ مَا اللّهُ سُبحانَهُ أهْلُهُ مِنَ الطّاعةِ لَهُ، و لكن مِن واجبِ حقوقِ اللّهِ على عبادِهِ النَّصيحَةُ بِمَبلَغِ جُهْدِهِم وَ التَّعاونُ عَلى إقامَةِ الحَقِّ بَيْنَهُم(39)= هيچ كس نمىتواند حق اطاعت خداوندى را چنان كه بايد بگزارد، هر چند در به دست آوردن رضاى خدا حريص باشد، و در كار بندگى تلاش فراوان نمايد، ولى از جمله حقوق خداى تعالى بربندگان اين است كه به اندازه توانشان خيرخواه يكديگر باشند و با يكديگر در بر پا داشتن حق همكارى كنند.
هر كس به تنهايى نمىتواند حقوق الهى را ادا نمايد، هر چند كه به اين كار حريص باشد و نهايت تلاش خويش را به كار برد. اجراى برخى حقوق خدا منوط به تشكيل حكومت است. اطاعت اوامر الهى و اداى حقوق الهى بر جامعه واجب است و هنگامى كه انجام اين تكاليف از عهده افراد خارج است، همكارىهاى جمعى و تشكيل حكومت در نظام اسلامى ضرورت پيدا مىكند. در اين ميان، مردم نيز وظيفه دارند حكومت را در انجام تكاليف و اداى حقوق الهى يارى رسانند.