صفحه ٥٨

و إنّى سَمِعْتُ رسولَ اللّه(صلى الله عليه وآله)...؛ اين صحنه را مجسم كنيد كه مردم در اطراف مركز حكومت، اجتماع كرده‌اند و اميرالمؤمنين(عليه السلام) خليفه سوم را در خانه‌اش نصيحت مى‌كند. در اين حالت، آن حضرت حديث پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را براى او مى‌خواند. از قول پيامبر خدا مى‌گويد: روز قيامت، پيشواى منحرف، غيرعادل و حاكمى را كه اسلام او را نمى‌پسندد به صحنه محشر مى‌آورند در حالى كه هيچ يار و ياورى ندارد و هيچ كس هم عذرش را نمى‌پذيرد. غريب، سرشكسته، زبون و فرومايه. او را به آتش جهنم مى‌افكنند، همانند سنگ آسياب دور خود مى‌گردد تا تدريجاً به قعر جهنم مى‌رسد. در آن‌جا با غُل و زنجير بسته مى‌شود.
و إنّى اُنْشِدُكَ اللّهَ، ألاّ تَكونَ امامَ هذِهِ الأمَّةِ المقتولَ...؛ اى عثمان! تو را به خدا قسم مى دهم كه پيشوايى نباشى كه به دست مردم كشته شوى. كارى نكن كه به دست مردم به قتل برسى، كه اين امر آثار بدى براى جامعه اسلامى خواهد داشت. اگر چنين چيزى واقع شود، امام‌كُشى و حاكم‌كُشى باب مى‌شود و اين جريان تا روز قيامت ادامه خواهد يافت. تا به حال، احترام حاكم اسلامى محفوظ بوده است. اگر خلفاى پيشين تخلفاتى داشتند، مردم از آنها اغماض كرده‌اند؛ ولى تخلفات تو به گونه‌اى است كه مردم تاب تحمل آن را ندارند و نزديك است كه تو را به قتل برسانند و اين، بدعتى خواهد شد كه مدام ادامه مى‌يابد.
و يَلْبِسُ امورَها عَلَيْها، و يَبُثُّ الْفِتَنَ فيها...؛ در اين حالت، حق و باطل به هم آميخته شده و تشخيص حق از باطل مشكل خواهد بود. هر كسى به بهانه‌اى شورش كرده و نظم جامعه اسلامى به هم خواهد خورد.
عثمان در جواب گفت: فرصتى از شورشيان طلب‌نما تا من براى اصلاح امور، چاره‌اى بينديشم و كارها را به مسير صحيحش بازگردانم. حضرت در جواب فرمود: پيشنهاد شورشيان احتياج به زمان ندارد. كسانى كه در مدينه مرتكب تخلفاتى شده‌اند، همين الان عزلشان نما و دستور عزل آنان را صادر كن. عثمان قبول نكرد و در نهايت، كار به كُشتنش انجاميد و در عالَم اسلام فتنه‌هايى را به دنبال‌آورد.

 4. مشخصه اصلى حكومت اسلامى از نظر اميرالمؤمنين(عليه السلام)
منظور از بيان اين خطبه و داستان گفتگوى حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) با عثمان اين بود كه از نظر آن حضرت، نشانه حاكم عادل احياى سنّت‌هاى دينى و ميراندن بدعت‌هاى كفرآميز است