صفحه ٢٥٢

است كه افراد در زندگى اجتماعى و براى رشد، پيشرفت و تكامل خود بدان احتياج دارند. هر گاه جامعه بشرى كوچك و ساده باشد اين نيازها كمتر و تأمين آنها ساده‌تر است. براى مثال، زندگى چند نفر در يك دهكده از طريق كشاورزى و با استفاده از جنگل، مراتع و آب چشمه و رودخانه تأمين مى‌شود؛ ولى وقتى جامعه به صورت متشكل درآيد و روابط پيچيده‌اى بين افراد برقرار گردد، نيازها به صورت تصاعدى افزايش مى‌يابد. هيچ‌گاه نيازهاى مردم در يك اجتماع چند ميليونى كه داراى روابط بسيار گسترده هستند، خود به خود تأمين نمى‌گردد. براى مثال، آب يكى از نيازهاى اوليه انسان است، اما بهره‌بردارى و نگهدارى از اين ماده حياتى جز با برنامه‌ريزى، هماهنگى و استفاده از علوم و تكنولوژى ميسّر نيست. يا مثلا منابع و كالاها پس از استخراج و توليد، لازم است به صورت عادلانه ميان مردم توزيع گردد. بنابراين نقش دولت در امر «توزيع» يك نقش اساسى است. البته بسيارى از نيازهاى اجتماعى اعم از استحصال، نگهدارى و توليد به وسيله خود مردم تأمين مى‌گردد، ولى به دليل وجود زياده‌خواهى‌هاى برخى افراد، تنش‌ها و اختلاف‌هايى در جامعه پديد مى‌آيد. در اين حالت، جامعه نيازمند دستگاه مافوق جهت اعمال قدرت و نظارت بر امور است.
«وظايف دولت» از نظر نظام‌هاى سوسياليستى و ليبرالى متفاوت است. دولت در نظام‌هاى سوسياليستى تمام فعاليت‌هاى اقتصادى را در اختيار گرفته و در توليد و توزيع كالا و خدمات دخالت يا اشراف كامل دارد. در مقابل، نظام‌هاى ليبرال تلاش دارند به افراد آزادى بيشترى بدهند و دخالت دولت را به حداقل ممكن كاهش دهند. در هر حال، هر جامعه‌اى در امر برنامه‌ريزى، نظارت و اجراى مقررات ناگزير از دولت است. ليبرال‌ترين نظام عالم نيز نيازمند دستگاهى به نام دولت است، هر چند فعاليت اقتصادى و اجتماعى در اين گونه كشورها در مقايسه با كشورهاى سوسياليستى آزادانه‌تر انجام مى‌گيرد. براى مثال، جوامع ليبرالى لااقل براى جمع‌آورى ماليات‌ها و هزينه كردن آن نيازمند دولت هستند. نيز، براى اجراى مقررات پذيرفته شده نياز به دولت دارند.

 2. وظايف حكومت در تأمين نيازهاى مادى جامعه
وظايف دولت در كشورهاى اسلامى و كشورهاى غير اسلامى در بخش تأمين نيازمندى‌هاى مادى شبيه يكديگر است؛ مانند: حفظ و نگهدارى مراتع و منابع طبيعى، جنگل‌بانى و