صفحه ١٤٢

وجود داشته باشد، مطلب وارداتى از فرهنگ غرب مقبوليت مى‌يابد و به زودى رواج پيدا مى‌كند.
در جلسه قبل اشاره كرديم كه آنچه «قرائت‌هاى مختلف از دين» ناميده مى‌شود، لفظ نامأنوسى نيست. همه مردم مسلمان كم و بيش با واژه «قرائت‌هاى مختلف» آشنايى ذهنى دارند. از صدر اسلام اين مطلب وجود داشته است كه تعدادى از آيات قرآن كريم داراى دو گونه قرائت است، مانند: «مالِكِ يَوْمِ الدِّين» كه برخى آن را «مَلِكِ يَوْمِ الدِّين» قرائت كرده‌اند.
در برخى موارد، تفاوت قرائت لفظى، به معنا نيز سرايت مى‌كند. وقتى يك آيه داراى دو گونه قرائت باشد، به طور طبيعى دو معناى متفاوت از آن به دست مى‌آيد. لازمه اين مطلب آن است كه معانى متعدد براى يك آيه، قابل قبول باشد.
در پاره‌اى موارد، مسأله قرائت‌ها فراتر از «تعدد لفظ» و «تعدد معنا» است. به عبارت ديگر، در اين حالت به دلايل لفظى يا «متون» بسنده نمى‌شود، بلكه به دلايل غير لفظى يا دلايل عقلى نيز توجه مى‌شود. براى مثال گفته مى‌شود: در يك مسأله دو نظر مختلف يا دو رأى متفاوت وجود دارد كه هر دوى آنها قابل قبول است و هيچ‌كدام بر ديگرى ترجيحى ندارد.
بنابراين مسأله قرائت‌ها به گونه‌اى تعميم داده شده است كه شامل «تعدد لفظ»، «تعدد معنا» و «تعدد رأى»، هر سه مى‌شود. از آنجا كه در ادبيات دينى ما واژه «قرائت‌ها» امر نامأنوسى نبوده است، زمينه فرهنگى مناسبى براى تسرّى اين واژه به زبان فارسى و تعميم آن، فراهم گشته است.

 2. اختلاف قرائت در اصول و فروع دين
در يك تقسيم‌بندى كلى، محتواى دين دو قسم است: اصول دين و فروع دين. آنچه ما بيشتر با آن آشنا هستيم اختلاف در فروع و احكام شرعى است. يكى از مصاديق اختلاف قرائت، تفاوت در فتواى دو مجتهد است. اين مجتهد يك قرائت دارد و مجتهد ديگر داراى قرائت ديگر است. با اين حال، اين مسأله به اصول دين يا مسايل اعتقادى نيز سرايت داده مى‌شود. همان‌طور كه در پاره‌اى از احكام فرعى ميان صاحب نظران اختلاف وجود دارد، در برخى مسايل اعتقادى نيز اختلافاتى به چشم مى‌خورد. براى مثال، انسان پس از مرگ وارد «عالم برزخ» مى‌شود كه يك «عالَم متوسط» ميان دنيا و قيامت است. از ويژگى‌هاى عالم برزخ، سؤال