صفحه ١٢١

كار به جايى رسيده است كه يك استاد در كلاس درس دانشكده الهيات در مركز جمهورى اسلامى ايران خطاب به دانشجويان مى‌گويد: از كجا خدا راست مى‌گويد؟!! ما دليل نداريم كه هر آنچه خدا گفته، راست است!! شايد او عمداً دروغ گفته است!!
اين گونه سخنان و عملكردها به سبب تضاد درونى «ايمان و گناه» است. وقتى كه فرد دائماً چكشى را بر روى اعصاب خويش احساس مى‌كند كه او را مورد خطاب قرار مى‌دهد كه: تو معتقد به حرمتِ اين عمل هستى، چرا مرتكب آن شدى؟ او مى‌خواهد اين چكش را از روى مغز خويش بردارد و خاطر خويش را آسوده سازد. بنابراين، به راه‌هاى گوناگون متوسل مى‌شود تا خود را از بن‌بست درونى نجات دهد. انسان به طور ذاتى و فطرى خود را دوست دارد و از اين رو نمى‌خواهد خود را گناه‌پيشه و معصيت‌كار بداند.

 3. عوامل عمومى گناه و انحراف
در اين‌جا به طور فشرده عوامل گناه را مورد بررسى قرار مى‌دهيم. به طور كلى عواملى كه انسان را به سوى گناه سوق مى‌دهند به دو دسته قابل تقسيم هستند: 1. عوامل درونى، مانند: غلبه شهوت و غضب 2. عوامل بيرونى يا اجتماعى. عامل بيرونى يا اجتماعى از عامل درونى بسيار مهم‌تر است؛ مانند كسى كه ميان هم كلاسى‌ها يا عده‌اى از افراد محل قرار گرفته است كه آنان اهل گناه و معصيت هستند، يا رفقاى او اهل تماشاى فيلم‌هاى مبتذل و... هستند. او مى‌خواهد راه راست را برگزيند و به كار خويش (مثلا درس خواندن) بپردازد، اما دوستان ناباب مى‌خواهند او را از راه راست منحرف سازند. اگر در مقابل آنان مقاومت نمايد، او را مسخره كرده برچسب‌هايى از قبيل: خشكه مقدس، مرتجع و اُمّل به او مى‌زنند. در نهايت، فرد صالح به يك فرد گناه‌كار و منفعل تبديل مى‌شود. در چنين جامعه‌اى به تدريج عوامل اجتماعىِ مخرّب ايمان فزونى مى‌يابد؛ «ويدئو كلوپ‌ها» فراوان مى‌گردد و نوارهاى متبذل حتى با مُهر وزارت ارشاد يا مُهر انجمن‌هاى اسلامى دانشگاه پخش مى‌گردد. كار به جايى مى‌رسد كه اين گونه مسايل به درون خانه افراد متديّنِ دو آتشه نيز سرايت مى‌كند.
براى جلوگيرى از افتادن در دام گناه اولا انسان بايد خواسته‌هاى شخصى را تعديل كند و عوامل درونى، مانند: خشم و غضب را كنترل كند، و ثانياً بايد در مقابل عوامل بيرونى شخصيت داشته باشد و با اراده قوى در مقابل آنها بايستد؛ نه تنها خود گناه نكند، بلكه ديگران را نيز با نهى از منكر از ارتكاب گناه باز دارد.