جلسه چهل و يكم: مالكيت در حكومت اسلامى
1. نيازها، مبناى تبيين وظايف حكومت
اگر انسان به تنهايى و به دور از ديگران زندگى كند، فقط مسايل شخصى و نيازهاى فردى خودش برايش اهميت دارد. براى چنين كسى مسايلى از قبيل: ترافيك، نظافت و بهداشت عمومى، روابط اجتماعى، مالكيت اشيا و نظاير آن مطرح نيست. او خودش هست و خودش و هر كار كه بخواهد مىتواند انجام دهد. اما آن گاه كه افراد در كنار يكديگر قرار گرفته زندگى اجتماعى را به وجود آورند، علاوه بر مسايل و نيازهاى فردى، نيازها و مسايلى از قبيل آنچه ذكر كرديم مطرح مىشود. به عبارت ديگر ، غير از نيازهاى فردى مانند: غذا، پوشاك و سرپناه؛ سلسله فعاليتهايى نيز به منظور تأمين نيازمندىهاى جامعه ضرورى مىشود.
براى يك فرد كه به تنهايى زندگى مىكند اين پرسشها مطرح نيست كه: اين زمين متعلق به كيست؟ آيا از اين جنگل مىتوان استفاده كرد؟ آيا مىتوان از اين نهر ماهى گرفت؟ چون او يك «فرد» است و معارضى ندارد ؛ ولى وقتى «زندگى اجتماعى» شكل گرفت، اگر مثلا تنها يك چشمه آب وجود داشته باشد ، بايد آب آن بين افرادى كه در اطراف چشمه زندگى مى كنند تقسيم گردد و هر كس ساعتى معيّن يا روزى معيّن بتواند از آب چشمه براى مزرعه خويش استفاده كند. منابع ديگر نيز بايد تقسيم شود تا همه افراد اجتماع بتوانند از آن استفاده كنند. در اين حالت «مالكيت اجتماعى» پديد مىآيد و اين اموال به شخص خاصى تعلق نخواهد داشت. پارك ها ، خيابانها ، مكانهاى عمومى، برق ، آب ، فاضلاب و... براى تأمين نيازهاى يك فرد نيست. نمى توان گفت: اين بخش از اين اموال عمومى متعلق به اين فرد ، و آن بخش متعلق به فرد ديگر است . به ديگر سخن ، غير از اين كه هر فرد داراى اموال خصوصى، مانند: زمين ، خانه، مزرعه، كارخانه، وسيله نقليه و غيره است ، بايد اجازه استفاده از خيابان ، پارك و ديگر مراكز عمومى را دارا باشد . در اين حالت ، مالكيت شخص مطرح نيست ، بلكه عموم افرادى كه در اين منطقه زندگى مىكنند بايد حق استفاده از اين مراكز و امكانات را دارا باشند.