اسلام و جمهورى اسلامى ايران است؛ ولى آنان نمىتوانند به طور مستقيم وارد شوند، بلكه ابتدا گوشه و كنار اين نظام را مورد هدف قرار مىدهند تا در نهايت آن را نابود سازند. يكى از زمينهها و ابزارهاى ترويج فرهنگ ليبرالى، بحث قرائتهاى مختلف و قرائت جديد از اسلام است. پيش از انقلاب، ماركسيستها با طرح مسأله «ايدهآل اخلاقى» و دشمنى با سرمايهدارى، تفسيرهاى خاص خويش از اسلام و قرآن را مطرح مىساختند و امروزه ليبرالها تحت عنوان «قرائتها» مطالب باطل را به جامعه اسلامى تزريق مىكنند. ماركسيستها، لا اله إلا اللّه را به ايدهآل اخلاقى معنا مىكردند و امروزه، ليبرالها در همان راستا و به گونهاى ديگر معنامىكنند.
آيا كسانى كه دَم از قرائتهاى جديد از دين مىزنند منظورشان اين است كه «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» را مىتوان «مَلِكِ يوم الدين» خواند؟! آيا منظورشان اين است كه مىتوان كلمه «يَطْهُرْنَ» در آيه: «وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّى يَطْهُرْنَ» را به صورت «يَطَّهَّرْنَ» خواند؟! آنها اساساً كارى به اين مطالب ندارند. آنان نه اعتقاد به خدا دارند و نه دين و نه احكام دين. امروزه بحث قرائتهاى مختلف اين نيست كه ما الفاظ قرآن را چگونه بخوانيم. شايد الفاظى كه در قرآن داراى دو يا چند معنا است و همه آن معانى قابل التزام است، به اندازه انگشتان دست و پا نباشد. منظور آنان از قرائتهاى مختلف اين است كه اصلا خود دين را هر كس مىتواند طبق رأى و نظر خود معنا و تفسير كند!
گاهى نيز در توجيه و دفاع از نظريه قرائتها مىگويند: «فتاواى مراجع با يكديگر متفاوت است و همه نظرات مورد احترام است». آرى، اين امر جزو فرهنگ ما است و هر بىسوادِ پشت كوه نشين هم مىداند كه فتاواى مراجع با يكديگر متفاوت است؛ ولى در عين حال، همه مىدانند كه ضروريات دين اختلاف بردار نيست.
6. نمونهاى از قرائت جديد قرآن!
كسانى كه در باره «تعدد قرائتها» سخن مىگويند، كتاب و مقاله مىنويسند و ميزگرد تشكيل مىدهند، در پى چه هستند؟ لازم است يكى دو عبارت از كتابى را براى شما بيان كنم تا شما خود قضاوت نماييد. نويسنده اين كتاب، مانند بنده عمامه بر سر دارد. او مىگويد: تفسير ديگرى از اسلام وجود دارد و آن اين است كه خداوندى كه مَبدء و مُبدع جهان و انسان است،